دوقلو در انگلیسی می شود Twin (تویین) و دوقلوها می شود Twins. اما اینکه بخواهید بگویید دوقلو دختر یا پسر کافیه از واژه خواهر برادر استفاده کنید. مثلا دوقلو دختر میشه Twin sisters و دوقلو پسر میشه Twin brothers یا میشه گفت twin girls و twin boys به ترتیب. خواهر برادر دوقلو میشه twin brother sister و مامان دوقلوها میشه Mother of twins و بچه دوقلو به انگلیسی میشه Twins.

در این مطلب روش استفاده از آن، نکات گرامری، روش کاربرد در جمله، هم معنی ها و 15 حقیقت فوق العاده جالب در انتهای مطلب رو یاد می دیم.

  • twin: دوقلو
  • نوع کلمه: اسم (noun)
  • تلفظ: \ ˈtwin  \

دوقلو در انگلیسی – تعاریف کلمه twin (دوقلو) در انگلیسی در نقش اسم

1a: either of two offspring produced in the same pregnancy   الف: یکی از دو فرزندی که در یک بارداری تشکیل شده اند

1b: Twins plural : GEMINI   ب: اسم جمع تویین به معنی صورت فلکی دوپیکر (جوزا)

2: one of two persons or things closely related to or resembling each other   یکی از دو شخص یا چیزهای که ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند یا مشابه هم هستند

3: a compound crystal composed of two adjoining crystals or parts of crystals of the same kind that share a common plane of atoms.   یک کریستال مرکب که از دو کریستال مجاور و کناری تشکیل شده یا بخش هایی از کریستال های هم نوع که دارای صفحه اتمی مشترکی هستند

تعاریف کلمه twin (دوقلو) در انگلیسی در نقش صفت (adjective)

1: born with one other or as a pair at one birth   متولد شده با یک نفر دیگر یا به صورت یک جفت هم زمان در یک زایمان

مثال:

  • My twin brother, twin girls.   برادر دوقلوی من، دختران دوقلو

2a: made up of two similar, related, or connected members or parts : DOUBLE    الف: ساخته شده از دو قطعه یا بخش مشابه، مرتبط یا متصل به هم: دوبل، جفت

2b: paired in a close or necessary relationship : MATCHING  ب: جفت شدن در یک رابطه نزدیک یا ناگزیر: مچ شدن، هماهنگی

2c: having or consisting of two identical units    ج: برخوردار بودن یا تشکیل شدن از دو واحد یکسان یا مشابه

2d: being one of a pair   د: هر یک از دو جفت

تعاریف کلمه twin (دوقلو) در انگلیسی در نقش فعل (verb)

حالت فعلی کلمه twin: twinned (دوقلو شده)، twinning (دوقلوزایی)

1- فعل متعدی یا گذرا (transitive verb)

1: to bring together in close association : COUPLE    برقراری یک پیوند نزدیک یا مشترک: جفت شدن

2: DUPLICATE, MATCH    تکثیر کردن، تطابق دادن

2- فعل لازم یا ناگذر (intransitive verb)

1- To bring forth twins   دوقلو به دنیا آوردن

2: of a crystal : to grow in a compound form with two adjoining sections that share a common plane of atoms.   مربوط به یک کریستال: رشد به شکل ترکیبی با دو بخش مجاور که دارای یک صفحه مشترک از اتم ها هستند

اشکال دیگر از واژه twin

  • اسم (noun)
  • Twinship: دوقلویی
  • تلفظ: \ ˈtwin-​ˌship  \

مترادف ها و متضادهای واژه twin

مترادف های حالت اسمی twin

  • companion (همراه، جفت)
  • fellow (همکار، همتا، جفت)
  • half (نیمه)
  • match (مطابق، جور، مشابه)
  • mate (رفیق، جفت، لنگه)

مترادف های حالت صفتی واژه twin

  • binary (دودویی، دوتایی، دوگانه)
  • bipartite (دو قسمتی، دو بخشی)
  • double (دوبل، دوتایی)
  • doublebarreled (دو لول، دو پهلو، دوگانه)
  • doubleedged, (دو لبه، دوگانه)
  • dual (دو تایی)
  • duplex (دوبلکس)
  • twofold (دو گانه، دو بخشی)

متضاد حالت صفتی واژه twin

  • single (تنها، تک، یک لا)

مثال هایی کاربرد twin در نقش اسم در جمله

  • She’s the mother of twins.   او مادر دوقلوهاست
  • The twins went swimming after lunch.   دوقلوها بعد از ناهار به استخر رفتند
  • My sister just had twins.   خواهرم به تازگی صاحب دوقلو شده است
  • Sarah and her brother are twins.   سارا و برادرش دوقلو هستند
  • The Chevy Silverado’s upscale twin finds its way into the top 10 best-selling vehicles through the first quarter.   همزاد لوکس شورلت سیلورادو موفق شده در لیست 10 خودروی پر فروش در سه ماهه اول سال قرار بگیرد
  • The next morning one twin was born without a heartbeat.   صبح فردا یک دوقلو بدنیا آمد که ضربان قلب نداشت

مثال هایی کاربرد twin در نقش صفت در جمله

  • the twin goals of reducing oil dependence and protecting the environment   اهداف دوگانه کاهش وابستگی نفتی و حفاظت از محیط زیست
  • Sprouse got his start acting alongside his twin brother as an infant.   اسپروس بازیگری را در کنار برادر دوقلویش و در کودکی شروع کرد
  • Hayes’ mother, Yvonne, and his twin brother, Jarvis, were there on Thursday in Madison Square Garden to watch.   مادر هیز، ایوون و برادر دوقلویش جارویس، روز پنجشنبه برای تماشا در مدیسون اسکوئر گاردن حضور داشتند
  • His wife, Joan, died in 2008 and his twin brother, Pat Child, a videographer for WTNH, died in 2004   همسر او، جوآن، در سال دو هزار و هشت و برادر دوقلویش، پت چایلد، فیلمبردار دابلیو تی ان اچ، در سال دوهزار و چهار درگذشتند

عبارت های شامل کلمه twin

  • conjoined twin (دوقلوهای به هم چسبیده)
  • fraternal twin (دوقلوهای ناهمسان)
  • identical twin (دوقلوهای همسان)
  • Siamese twin (دوقلوهای به هم چسبیده)
  • twin bed (تخت خواب دو نفره)
  • twin-bedded (دو تخت خوابه)
  • twin bill (اصطلاحی به معنای دیدن دو فیلم با یک بلیت یا بازی کردن دوباره دو تیم بیسبال در یک روز)
  • twin double (نوعی روش شرط بندی در مسابقات اسب دوانی)
  • twin primes (جفتی از اعداد اول به جز عدد 2)

word image 73

تاریخچه اولین پیدایش و کاربرد واژه twin

  • اسم: قرن چهاردهم، به معنی تعریفی که در قسمت 1 الف گفته شد.
  • صفت: سال 1593، به معنی تعریفی که در قسمت 1 گفته شد.
  • فعل: قرن چهاردهم، به معنی تعریفی که در قسمت 1 فعل متعدی گفته شد.

تاریخچه و ریشه یابی واژه twin

اسم: در زبان شناسی انگلستان میانه از واژه twin به معنای دوگانه، دولا گرفته شده است.

صفت: در انگلیسی میانه از واژه twofold (دوگانه)، double (دوتایی)، در انگلیسی قدیم از واژه twinn، در زبان شناسی اسکاندیناوی قدیم از واژه tvinnr  به معنای دو به دو و در انگلیسی قدیم از واژهtwā  به معنای دو چیز گرفته شده است.