در این مطلب نکات گرامری، روش استفاده و هر چیزی که نیاز هست در مورد دزد و پلیس در انگلیسی رو بصورت مختصر ولی کامل آموزش می دیم.
دزد به انگلیسی می شه Thief (ثیف) یا سارق رو میگن robber (رابِر) و شاه دزد میشه king of thieves و دزد و پلیس میشه The thief and the police و دزد خانه هم میشه همون thief اما دزدی از خانه میشه house robbery ضمنا معادل آدم دزدی یا ادم ربایی میشه kidnapping. البته واژه دزد و دزدی هم معنی های مختلفی داره.
- تلفظ: (θiːf)
- شکل جمع واژه: thieves / / (دزدها) تلفظ:θiːvz) )
- thief در انگلیسی یک اسم قابل شمارش (countable noun) به حساب می آید.
تعریف thief در زبان انگلیسی
- A thief is a person who steals something from another person. کسی است که چیزی را از شخص دیگری می دزدد
مثال:
- The thieves snatched the camera. دزدها دوربین را ربودند
- …car thieves دزدِ ماشین
مترادف ها: robber (رباینده)، crook (عامیانه: دزد)، burglar (سارق)، stealer (دزد)
مشتقات واژه thief
- thievish (ˈthievish) حالت وصفی به معنای دزدانه، دست کج
- thievishly (ˈthievishly) حالت قیدی به معنای به روش دزدکی
- thievishness (ˈthievishness) حالت اسمی به معنای دزدی
ریشه واژه thief
در زبان انگلیسی قدیم به صورت thēof، مرتبط با زبان فریزی قدیم به صورت thiāf، در زبان آلمانی ب به صورت diob، در زبان نورس (اسکاندیناوی) به صورت thjōfr، در زبان گوتیک به صورتthiufs بوده است.
مثال هایی از واژه «thief» در جمله
- Derbyshire police had the chance to catch a thief but sent me instead. پلیس دربی شایر این فرصت را داشت که آن دزد را دستگیر کند اما در عوض موجب ترس بیشتر من شد
- The old thief stopped in two strides and sent me flying over his head. دزد کهنه کار در دو قدمی من متوقف شد و چیزی به سرعت از بالای سرش رد شد
- Set a thief to catch a thief. از پس دزد، دزد بر می آید
- It may not stop a thief, but it will remind you before you leave it behind. شاید جلوی یک دزد را نتوان گرفت، اما ماجرای دزدی او تا مدت ها از ذهن شما پاک نخواهد شد
- The bishop is ahead, the thief runs to catch up. پیش بینی اسقف درست بود، دزد برگشت تا دستگیرش کنند
- This is most apparent on the stunning Stop Thief! بهترین مانع برای متوقف کردن دزد فریاد زدن جمله آی دزد! است
- A thief had taken her to Italy in 1911 but she had been quickly recovered. او در سال 1911 دزدیده و به ایتالیا برده شد اما خیلی سریع خودش را خلاص کرد
واژه های جایگزین و مشابه دزد و پلیس در انگلیسی
واژه جایگزین |
معنی |
Criminalمجرم، تبهکار | Constituting, implying, or involving a crime or an element of a crime.کسی که مرتکب جرم می شود یا در ارتکاب یک جنایت یا بخشی از آن دست دارد |
Rascal
حقه باز |
One that is playfully mischievous.کسی که به طور نمایشی سر مردم کلاه می گذارد |
Peculatorدزد، اختلاس گر | A person who peculates; an embezzlerکسی که دزدی می کند جیب دیگران را می زند، اختلاس کننده |
Felon
جنایتکار، تبهکار |
The definition of a felon is a person who has been convicted of a felony (a serious crime for which the penalty is normally one or more years of incarceration).معنی این کلمه یعنی کسی که به جرم جنایت محکوم شده است (یک جنایت خطرناک که مجازات آن به طور معمول یک یا چند سال زندان است) |
Embezzlerاختلاس کننده | One who steals money they have been trusted with, especially from one’s employer; one who embezzles
کسی که از افرادی که به او اعتماد کرده اند مثل کارفرمای خود پول سرقت می کند ، کسی که اختلاس می کند |
Depredator
غارتگر، چپاولگر |
One who depredates, or commits depredation.کسی که چپاول یا غارت می کند |
Grafter
دزد، کلاهبردار، گول زن |
(Slang) A petty swindler, as one who operates a dishonest gambling device at a carnival; confidence man(یک اصلاح عامیانه) کلاهبرداری در امور کم اهمیت، به عنوان مثال کسی که یک دستگاه قمار متقلب را در کارناوال اداره می کند؛ شیاد، کسی که از اطمینان دیگران سوء استفاده می کند. |
Stealthyدزدکی، یواشکی | The definition of stealthy is a person or thing that is quiet and secretive.دزدکی یعنی کسی یا چیزی که ساکت و مرموز است |
Stealer
دزد، سارق |
(Considered nonstandard) One who steals; a thief.(کلمه ای خودمانی)، کسی که دزدی می کند، یک دزد |
Kleptomaniacعلاقمند به دزدی | One who steals compulsively.کسی که ناخواسته و بی اراده و با میل درونی شدید دزدی می کند. |