بهترین جملات انگلیسی برای شروع راحت مکالمه +معنی فارسی
پیش از عمیق شدن در موضوعات، طرز فکری که برای شروع یک مکالمه نیاز دارید را به شما خواهم گفت. ترس از صحبتکردن با غریبهها در واقع حاصل ترس از “عجیب” و یا احمق بهنظر رسیدن میباشد. شما در اصل از واکنش فرد دیگر، مانند غریبهای که میگوید: “I don’t want to talk to you نمیخواهم با شما صحبت کنم” و یا حتی به شما بخندد، واهمه دارید. (البته، در زندگی واقعی بهندرت چنین اتفاقی میافتد!)
اگر بخواهم صادق باشم، من هنوز هم هنگام آغاز یک مکالمه در زبانی که در حال یادگیری آن هستم، میترسم. اکثرا چند دقیقهای طول میشد تا وارد جریان شوم. فقط بدانید که این احساس کاملا طبیعیست. سعی کنید طبیعی بودن آن را پذیرفته، بیشازحد نگرانش نباشید.
گام ۱: صمیمانه باشید!
اولین کلید احساس آرامش و غلبه بر ترس شما، داشتن اوقاتی خوش و صمیمی بودن است. لبخند بزنید و از تجربهی ملاقات فردی جدید لذت ببرید. اگر شما بتوانید آرام باشید و از شناختن شخصی دیگر لذت ببرید، شخص دیگر این را احساس کرده و به وی آرامش میدهد.
حرفزدن با فردی بسیار جدی و بدخلق بهندرت لذتبخش است؛ پس، چرا دیگری را در این شرایط قرار دهیم؟ گشادهرو باشید و اخم هایتان را باز کنید!
با مردم بهگونهای صحبت کنید که با یک دوست حرف میزنید، و شاید روزی یکی شوند.
گام ۲: فشار را کم کنید.
بسیاری از ترس شروع مکالمات ناشی از فشاریست که بهمنظور رسیدن به نتیجهای خاص در آن، به خود وارد میکنید.
بنابراین، انتظارات بهخصوصی ازینکه چه پیش خواهد آمد نداشته باشید! هر چه شد، شد. چیزی به جز اینکه آنها را کمی بهتر بشناسید، از خود یا دیگری انتظار نداشته باشید.
همچنین موضوعی را تحمیل نکید و یا در چیزی که قصد بیان آن را دارید، پرخاشگر نباشید. این نوع انرژی، شخصی را که به تازگی ملاقاتش کردهاید، دلسرد (دلزده، بیعلاقه) میکند. اجازه بدهید مکالمه، به نحوی طبیعی جریان پیدا کند.
حتما دانلود کنید: همه جملات کاربردی انگلیسی در زندگی روزمره با ترجمه و تلفظ +PDF
نهایتا، بدانید نیازی نیست شما با شریک مکالمهایتان، ” رفیق فابریک (BEF) بشوید. میلیونها بومیزبان وجود دارند؛ پس، دوست شدن با این یک نفر موفقیت شما را بهعنوان یک انگلیسی زبان نشان نمیدهد. اگر مکالمه خوب پیش نمیرود، مشکلی نیست. فرصت بعدی همان گوشه و کنار است.
گام ۳: بهخاطر بیاورید که دنیا حول محور شما نمیجرخد.
مکالمه را تنها مربوط به خود نکنید. سعی کنید از زندگی دیگری سوالاتی بپرسید. به ]زندگی[ خود، تنها هنگامی که واقعا مرتبط با موضوع هستند، گریزهایی بزنید.
اگر آنها از خودتان پرسیدند چه؟ پاسخ دهید؛ اما، پس از آن، همان سوال را از آنها بپرسید. مردم معمولا سوالاتی را که میخواهند نهانی از خودشان پرسیده شود را مطرح میکنند؛ پس، پرسش را وارونه کنید و ببنید شریک مکالمهی شما چه چیزی برای گفتن دارد.
مهمترین مسئله این است که خود را تحمیل نکنید و ناامید هم نباشید. بهطریقی تصادفی و طبیعی به موضوعات اشاره کنید. مردم نباید از صحبت کردن با شما تحت فشار کنند؛ پس، کمکشان کنید احساس راحتی باشند.
حتما بخوانید: جملات انگلیسی برای شروع مکالمه کاری و ادامه آن به صورت گرم و دوستانه
گام ۴: روراست باشید.
هنگام پرسیدن سوالات و یا حرف زدن درباره موضوعی، تنها به دلیل حفظ بودن یک عبارت خاص، از خود حرفی درنیاورید.
برای مثال، هنگامی که از گربهها بیزارید؛ نگویید !I love cats too” من هم عاشق گربهها هستم!” و یا از “گفتن عمویم در یک کارخانه کار میکند My uncle works in a factory” بپرهیزید، درحالیکه که اصلا عمویی ندارید بماند آنیک که در کارخانهای کار کند.
از صحت حرف هایتان اطمینان حاصل کنید؛ حتی اگر به معنای جستجوی واژگانیست که بدان نیاز دارید. در غیر این صورت امکان دارد در موقعیتی بسیار ناخوشایند قرار بگیرید.
گام ۵: از پرسشهای حلقه بسته پرهیز کنید.
من سوالاتی که تنها با “بله” یا “خیر” پاسخ داده میشوند را، پرسشهای حلقهبسته مینامم؛ زیرا، آنها مکالمه را متوقف میکنند. هنگامی که هدف شما پیشبرد یک مکالمه باشد، پرسشهای حلقه باز به مراتب بهتر عمل میکنند.
بیایید با ذکر چند مثال به تفاوت میان این پرسشها نگاهی بیندازیم. بهجای پرسیدن سوالِ حلقهبستهی” ?Do you like apple juice آیا شما آب سیب دوست دارید؟” پرسش حلقهبازِ ” ?What is your favorite type of juice آّبمیوه مورد علاقهی شما چیست؟” را مطرح کنید.
حتما بخوانید: اصطلاحات و جملات مربوط به آدرس دادن در انگلیسی + نکات مهم
یا بهجای ” ?Do you like spaghetti آیا شما اسپاگتی دوست دارید؟” میتوانید بپرسید ” ?How often do you eat Italian food شما چند وقت یکبار غذای ایتالیایی میخورید؟”
سوالات حلقهباز بحث های بیشتری را وارد مکالمه میکنند در حالیکه سوالاتی با پاسخ بله یا خیر معمولا مکالمه را پایان میدهند.
باز کردن صحبت برای مکالمه دو طرفه
یک مکالمه از مراحل خاصی گذر میکند. این مراحل شامل: آغاز مکالمه، پروردن یک موضوع، فراخوانی مکالمهای طولانیتر، تعویض عنوان و پایان بخشیدن به مکالمه میشوند.
حتما بخوانید: جملات انگلیسی برای شروع مکالمه کاری و ادامه آن به صورت گرم و دوستانه
شما هنگام صحبتکردن یک در مقابل یک با فردی نگاه به هریک از این مراحل و بررسی میزان دستیابیتان به آنها را کمککننده خواهید یافت. در اینجا ساختار بهخصوصی آوردهایم که میتوانید از آن پیروی کنید:
مرحله ۱: آغاز مکالمه
بهترین راه آغاز یک مکالمه با کسی که او را نمیشناسید، پرسیدنی سوالیست که آنچنان شخصی نباشد. در اینجا پرسش های مودبانهای را مشاهده میکنید که میتوانید بهکمک آنها دست به کار شوید:
” ?Do you know what time it is من را ببخشید، شما از ساعت اطلاع دارید؟” یا ” ?Excuse me, do you have the time شما میدانید ساعت چند است؟”
” ?Hi. Is this seat taken سلام. این صندلی گرفته شده؟” اگر پاسخ “No خیر” باشد سپس میتوانید با این پرسش ادامه دهید: ” ?Do you mind if I sit here آیا اشکالی ندارد اگر اینجا بنشینم؟”
- “Pardon me. Do you know what time this place closes?” “معذرت میخواهم. آیا شما میدانید اینجا چه ساعتی بسته میشود؟”
فرضا شما در مکانی تجاری هستید. (“place مکان” میتواند با “restaurant رستوران، cafe کافه و یا store فروشگاه” جایگزین شود.)
بهتر از این موارد، آغاز یک مکالمه با متوجهشدن نکتهای در رابطهی با آن شخص و نظردادن راجع به آن بهنحوی دلپذیر است. در ذیل مثالهایی میآوریم:
نکته: هر آنچه در کروشه مشاهده میکنید قابلیت جایگزینی با واژهی دیگری مختص مکالمهی شما را دارد.
- “That is a really nice [hat]. Can I ask where you got it?” “آن کلاه بسیار زیباییست. میتوانم بپرسم از کجا آن را خریدید؟”
- “I really like your [shoes]. Did you get them near here?” “من واقعا از کفشهای شما خوشم آمده. آنها را همین نزدیکیها گرفتهاید؟”
- “That’s a cool looking [phone]. Is it easy to use?” “عجب گوشی جالبی! کار کردن با آن راحت است؟”
مرحله ۲: پروردن یک موضوع
حالا که شروع به حرفزدن کردید، نیازمند پروردن موضوع مقرر و ادامهی گفتوگو دارید.
در صورتی که آنها به سوال شما پاسخ دادند، متعاقب آن، جهت یافتن جزئیات بیشتر، میتوانید یک یا دو پرسش دیگر طرح کنید. نظیر:
- “Is that store near here?” “آن فروشگاه بهاینجا نزدیک است؟”
- ” Was it good value ? قیمت هایش مناسب بود؟”
(از پرسیدن سوالاتی خاص مرتبط با پول مانند ” ?How much did it cost این چقدر است؟” بپرهیزید چرا که گستاخی تلقی خواهند شد.)
- “Do they have other colors available?” “از آنها رنگهای دیگری هم قابل دسترسی هست؟”
- سپس، به زمینهای بهمنظور علت اولیهی پرسشتان فراهم کنید. مثالهایی را در زیر مشاهده میکنید:
- “The reason I asked is because I’ve been thinking about replacing my phone.” “دلیل اینکه پرسیدم این بود که به جایگزینی گوشیمام فکر میکردم.”
- “I’ve been looking for a hat like that to give to my friend.” “من به دنبال کلاهی مانند آن بودم که به دوستم بدهم.”
- “Yeah, the shoes I have are getting worn out. It’s time to get a new pair.” “بله، کفش هایی که من دارم کهنه شدهاند. زمان آن رسیده یک جفت نو بخرم.”
مانند همیشه، اگر شخصی کمکی میکند، فراموش نکنید از ایشان تشکر کنید:
- “Thanks for the suggestion.” “از پیشنهادتان سپاسگزارم.”
- “I appreciate the information.” “ممنوندار این اطلاعات هستم.”
- “Thank you. That was really helpful.” “ممنونم، بسیار مفید بود.”
حتما بخوانید: مکالمات عمومی زبان انگلیسی (دانلود رایگان ۱۰۰ درس مبتدی)
مرحله ۳: گسترش مکالمه با سوالات بیشتر
معمولا میتوان هنگامی را که شخصی علاقهاش را به یک گفتوگو از دست میدهد، متوجه شد. اگر به آن نقطه رسیدید، بهانهای بیاورید و به راهتان ادامه دهید.
هرچند، اگر میبینید که شخص میتواند پذیرای مکالمهای طولانی باشد، آنگاه چرا کمی بیشتر صحبت نکنید و آنها را بهتر نشناسید؟ در اینجا برخی سوالات کلی هستند که برای ادامهیافتن مکالمه میتوانید از آنها استفاده کنید.
- “Are you from this area?” “شما اهل این منطقه هستید؟”
- “So, what do you do for a living?” “خب، شغل شما جیست؟”
- “What brings you here today?” “چه چیزی امروز شما را به اینجا کشانده؟”
- “Do you come here a lot?” “شما زیاد به اینجا میآیید؟”
هر یک از این پرسشها میتوانند جهت گسترش مکالمه و شناخت بیشتر فرد دیگر مورد استفاده قرار بگیرند. در اینجا هدف، یافتن فصول مشترک علائق شما میباشد. هنگامی که آنها به موضوعی مرتبط با زندگی شما اشاره میکنند، فرصت کاوشی تمام و کمال را به شما خواهند داد.
مرحله ۴: کاوش عمیق یک موضوع
زمانی که گفتوگوی شما وارد به موضوعی وارد میشود که شما با انگلیسی صحبت کردن آن راحت هستید؛ سپس، این فرصتی برای شماست تا آن را عمیقتر به بحث بگذارید.
برای مثال میگوییم شما متوجه شدهاید که شریک گفتوگوی شما صاحب یک گربه است. شما نیز گربهای دارید. حالا زمان نشان دادن تصاویری از گربهتان روی گوشی شماست!
حتما بخوانید: ۷ فیلم مکالمه انگلیسی در فرودگاه (کاربردی +رایگان)
یا اگر شخص به گیاهخوار بودن خود اشاره میکندو اتفاقا شما نیز گیاهخوار باشید، حالا شما اشتراکاتی دارد. چرا در مورد دستور غذای گیاهی مورد علاقهشان نپرسید؟
در ذیل، جملات و عباراتی آمدهاند که ممکن است جهت عمیق شدن در یک موضوع به کار بیایند:
- “Really? I’m a [vegetarian] too! What made you decide to [stop eating meat]?” “واقعا؟ من هم گیاهخوار هستم! چه چیزی باعث شد تصمیم به توقف خوردن گوشت بگیرید؟”
- “I love [cats]! In fact I [have two]. What type of [cats] do you have?” “من عاشق گربهها هستم! در حقیقت من دو گربه دارم. شما کدام گونه گربهها را دارید؟”
- “[Football] is my favorite sport! What team do you support?” “فوتبال ورزش مورد علاقهی من است! شما طرفدار کدام تیم هستید؟”
- “You’re kidding! I [drive a motorcycle] as well. What type of [bike] do you have?” “شوخی میکنید! من هم یک موتورسیکلت دارم. شما چه مدل موتوری دارید؟”
در اینجا هدف آن است تا افراد بدانند که شما علائق مشترکی دارید؛ سپس، برای به اشتراک گذاشتن جزئیات بیشتر از ایشان سوال کنید.
بهخاطر داشته باشید که بیشتر از خود، در رابطه با دیگری صحبت کنید. برهعنوان مثال، بهجای اینکه درباره دستور غذای های مورد علاقهتان شاخه به شاخه بپرید، از آنها بپرسید. این کار نشاندهندهی علاقهی حقیقی شما به شناختن دیگران است و آنها نیز برخورد بازتری جهت ادامهی گفتوگو خواهند داشت.
مرحله ۵: پرسیدن از دیدگاهها
هر فردی دیدگاهی در رابطهی با مسائل دارد و بسیاری از مردم علاقهمند به اشتراک گذاشتن آنها با دیگران هستند. اینها سوالاتی هستند که میتوانید بهمنظور دانستن بینش دیگران به یک موقعیت یا موضوع، از ایشان بپرسید:
- “I don’t know. What do you think?” “من نمیدانم. شما چه فکر میکنید؟”
- “Has that been your experience too?” “شما نیز چنین تجریهای داشتهاید؟”
- “Has that ever happened to you?” “این اتفاق تابهحال برایتان افتاده است؟”
- “Why do you think that is (the case)?” “چرا فکر میکنید (مسئله) چنین است؟”
- “Is that a good thing or a bad thing?” “این یک چیز خوب است یا بد؟”
هنگامی که مردم شروع به اشتراک گذاری دیدگاههایشان میکنند، شما دری به دنیایی کاملا تازه برای مکالمهتان گشودهاید. تنها مراقب کنکاش بیشازحد در موضوعات حساس نظیر سیاست و مذهب باشید.
مرحله ۶: تعویض عنوان
گاهی اوقات امکان دارد مکالمهای شروع به محو شدن کند و از تب و تاب بیفتد. زمانیکه احساس میکنید مخاطب شما علاقهای به حرفزدن دربارهی کلکسیون شکوهمند گویهای برفیتان ندارد، احتمالا زمان آن رسیده که موضوع را عوض کنید!
اینها روش هایی برای گریز به موضوعات دیگر هستند:
- “That reminds me …” “این مسئله به یادم آورد که …”
- “Oh hey. Did you hear that …?” “آه، شما آن را شنیدید …”
- “Speaking of [horses], I found out that …” “حالا که درباره ]اسبها[ صحبت میکنیم، فهمیدم که …”
یا اگر قصد ایجاد تغییری ناگهانیتر دارید، میتوانید آن را مستقیما با استفاده از موارد زیر بیان کنید:
- “Okay, I’m totally changing the topic now, but I was wondering …” “بسیار خب. کاملا دارم موضوع را عوض میکنم؛ اما، برایم سوال شده بود که …”
- “Not to go off topic, but I recently heard that …” “نمیخواهم از موضوع پرت شوم؛ اما، بهتازگی شنیدم …”
مرحله ۷: دعوت از شریک گفتوگویتان برای صحبتی طولانیتر
ارزشش را دارد که پس از ۱۰ الی ۱۵ دقیقه، تمایل مخاطبتان برای ادامهی گفتوگو را بررسی کنید. تایید آنها را بابت خواستهی شان برای ماندن در مکالمه را بگیرید تا اطمینان حاصل کنید تنها ادب پیشه نکرده باشند.
اینها سوالاتی هستند که میتوانید برای بررسی امکان صحبت بیشتر استفاده کنید:
- “I’m not keeping you from something, am I?” “مزاحم کارتان که نمیشوم؟”
- “Sorry for taking up so much of your time. Do you need to take off?” “ازینکه اینقدر وقتتان را گرفتم پوزش میخواهم. بایستی بروید؟”
- “I just realized you’re probably in the middle of something. Do you have time to chat?” “من ناگهان متوجه شدم شما احتمالا در میان کاری بودید. وقت برای صحبت کردن دارید؟”
- “Let me know if you need to get going. I don’t want to take up all your time.” “اگر میخواهید تشریف ببرید، بفرمایید. نمیخواهم تمام وقت شما را بگیرم.”
اینگونه اصطلاحات نشان میدهند شما ملاحظهی نیازهای مخاطبتان را میکنید.
حتما بخوانید: ضروری ترین idiom ها و اصطلاحات انگلیسی به فارسی
مرحله ۸: پایان بخشیدن به گفتوگو
بخشی از خوشصحبت بودن آن است که بدانید چه زمانی بایستی حرفزدن را متوقف کنید. هنگامی که مکالمه به پایان میرسد، به دنبال راهی برای دسترسی آنها به شما در آینده باشید. اگر احساس میکنید به گفتوگوی مجدد تمایل دارند، میتوانید بهکمک یکی از عبارات زیر فرصتی به ایشان بدهید:
- “Well, if you ever want to chat again, I’m usually here [every Monday afternoon].” “خب، اگر خواستید هرموقع مجدد صحبت کنید، من معمولا هر دوشنبه عصر اینجا هستم.”
- “Let me give you my email address. If you’re ever in the area again it’d be great to meet up.” “اجازه بدهید نشانی ایمیلم را خدمتتان بدهم. عالی خواهد چنانچه هرگاه باز هم در این منظقه بودید، ملاقات کنیم.”
- “Feel free to call me if you want to hang out. Here, I’ll give you my number.” “اگر خواستید وقتی بگذرانیم راحت تماس بگیرید. بفرمایید، من شمارهام را خدمتتان میدهم.”
و بهخاطر داشته باشید که از آنها تشکر هم کنید!
- “I really enjoyed our chat. Thanks so much.” “من بسیار از صحبتمان لذت بردم. سپاس فراوان.”
- “It was really nice meeting you.” “ملاقات با شما بسیار دلنشین بود.”
- “I had a great time talking with you. Hope to see you again soon.” “خوشحال شدم با شما صحبت کردم. امیداورم بهزودی دوباره ببینمتان.”
شرکت در یک مکالمهگروهی و صحبت کردن در آن
تمامی گفتوگو های شما به صورت رویارویی یکبهبک نخواهند بود. گاهی اوقات شما عضو گروهی میشوید که دیگران در حال حرف زدن هستند.
مهم ترین مهارت در موقعیت های گروهی، گوش دادن است. به مکالمات توجه کنید و تنها در مواقع لازم مداخله کنید.
بسیاری از عباراتی تا به اینجا در این مقاله آموختید میتوانند در موقعیت های گروهی استفاده شوند. همچنین میتوانید به کمک سایر عبارات، نظیر اشتراک گذاری تجربیات و افکار خودتان، پرسیدن از گروه و یا ایجاد ارتباط بین دو نفر نیز به یک مکالمه گروهی بیافزایید.
در اینجا برخی عباراتی را که میتوانید به کار گیرید آوردهایم:
۱- اشتراک گذاری تجربیات و ایدهها
اگر چیزی برای افزودن به مکالمه دارید، اینها مثال هاییست که چگونه آن را انجام دهید:
- “Actually, that happened to me once. It was really [annoying].” “در واقع، آن برای من هم یکبار اتفاق افتاد. بسیار آزاردهنده بود.”
- “I totally agree. The same thing happened to me too.” “من کاملا موافقم. عین همین اتفاق برای من هم افتاد.”
- “That’s pretty common. I heard that a lot of people had the same experience.” “آن مسئله بسیار شایع است. شنیدهام که بسیاری از مردم تجربهی مشابهی داشتهاند.”
نیازی نیست اطلاعات زیادی به اشتراک بگذارید؛ اما، بهاندازهای که گروه بداند شما اطلاعاتی برای افزودن دارید. اگر میخواهند بیشتر بدانند، میتوانند درمورد جزئیات بپرسند.
۲- پرسیدن از گروه
در صورتی که مشاهده کردید برخی افراد گروه مشارکت زیادی در گفتوگو ندارن، شما میتوانید از تمامی گروه سوال کنید. اینها سوالاتی بهمنظور برانگیختن مکالمات بیشتر است:
- “Has anyone ever …?” “آیا هیچ کس تا به حال …؟”
- “How many of you think that …?” “چند تن از شما فکر میکند که …؟”
- “Do a lot of you …?” “آیا بسیاری از شما …؟”
- “Which one of you …?” “کدامیک از شما …؟”
یا میتوانید آن را مستقیما به یک شخص بگویید. تنها هشیار باشید که آنها در حالتی معذب از جمع جدا نکید. برخی مثالها عبارتند از:
- “What do you think [Diana]? Has that ever happened to you?” “تو چه فکر میکنی دیانا ؟ آیا آن تا به حال برایت اتفاق افتاد است؟”
- “Hey [Carlos]. Didn’t you also …?” “کارلوس ! تو هم … ؟”
۳- ارتباط برقرار کردن میان دو نفر
ممکن است که شما متوجه وجود اشتراکاتی میان دو فرد در گروه بشوید. با اشتراک گذاشتن این مسئله، میتوانید به افراد، احساس در نظر گرفته شدن و مرتبط بودن بدهید. در ذیل راههایی برای انجام این کار داریم:
- “Actually, [Navvab], didn’t you go there last year too?” “در واقع، نواب ، تو نیز پارسال به آنجا نرفتی؟”
- “You should ask [Samson] about that. He had the same thing happen to him.” “در آن مورد بایستی از سامسون بپرسید. برای او نیز چنین اتفاقی افتاده بود.”
- “[Makoto] has the same phone! Where’d you get yours [Makoto]?” “ماکوتو هم این گوشی را دارد! تو گوشیات را از کجا گرفتی ماکوتو؟”
این امر میتواند به افراد کمک در احساس عضوی از گروه بودن کمک کند. البته، راز های کسی را فاش نکنید!
حتما بخوانید: ۹ تا از بهترین اپلیکیشن های آموزش زبان برای فارسی زبانان (اندروید و آیفون)
۴- پایان بخشیدن به مکالمه و یا خروج از گروه
اگر بایستی بروید و میخواهید از گروه عذری بخواهید، اینها روشهایی ساده و سریع برای انجامش هستند:
- “Hey, I better get going. I have a long day tomorrow. “بهتر است من بروم. فردا، روزی طولانی در پیش دارم.”
- “Hey Guys. Sorry, but I have to run. It was great chatting with you all.” “دوستان! ببخشید؛ اما، من بایستی بروم. حرف زدن با همگی شما عالی بود.”
- “Oh man, it’s getting late. I better head out.” “وای، دارد دیر میشود. بهتر است بروم.”
- “Alright guys. Time for me to go. Have a good one.” “بسیار خب دوستان! وقت رفتن من است. خوش بگذرد.”
آغازگر های مکالمه در یک موقعیت: مکان
عمدتا آنچه میگویید مستقیما به جایی که هستید ارتباط دارد.
چنانچه در یک رستوران، فرودگاه و یا سر کار باشید، باید عباراتی برای آغاز یک مکالمهی مرتبط با مکانی که در آن هستید، در اختیار داشته باشید که به کار آیند.
۱- در یک کافه یا رستوران
اینها عبارات و اصطلاحاتی هستند که میتوانید بهمنظور آغاز و پرداخت یک مکالمه در یک رستوران یا کافه استفاده کنید:
- “Do you have a recommendation on any good dishes?” “آیا شما پیشنهاد و یا بشقاب ویژهای دارید؟”
- “What would you recommend for someone who hasn’t eaten here before?” “پیشنهاد شما برای کسی تا به حال در اینجا غذا نخورده چیست؟”
- “What is the best drink here?” “بهترین نوشیدنی اینجا چیست؟”
- “Do you know if the [chow mein] is any good?” “آیا میدانید چاومین خوب است؟”
- “Have you ever had the [asparagus]?” “آیا تا به حال مارچوبه خوردهاید؟”
- “If you had to eat just one meal for the rest of your life, what would it be?” “اگر تنها یک وعده برای باقی عمرت میخوردی چه بود؟”
- “What is your favorite dessert?” “دسر مورد علاقهی شما چیست؟”
- ” What is your favorite spicy dish? غذای تند مورد علاقهی شما چیست؟”
در نهایت، اینها برخی عباراتی هستند که در پایان مکالمهتان میتوانید از آنها استفاده کنید:
- “Enjoy your pasta!” “از پاستای خود لذت ببرید!”
- “Have a good meal!” “نوش جان!”
۲- در خانهی کسی
اگر به خانهی کسی رفتهاید، شما خوششانس هستید! ذخیرهای تمام نشدنی از موضوعات احتمالی برای صحبت کردن وجود دارد. تنها نگاهی به اطراف خانه بیاندازید و موارد زیادی برای مطرح کردن و بحث خواهید یافت.
- “How long have you lived here?” “چه مدت است اینجا زندگی میکنید؟”
- “Where did you get this [bookshelf]?” (or television, chair, porcelain fountain, etc.) “این قفسهی کتاب را از کجا گرفتهاید؟” ( یا تلویزیون، صندلی، ظروف چینی، آبننما و سایر موارد)
- “What is your favorite thing about this house?” “چه چیز این خانه را دوست دارید؟”
- “How many people live here?” “چند نفر در اینجا زندگی میکنند؟”
- “How many rooms does this house have?” “این خانه چند اتاق دارد؟
- “Is this house close to [your work]?” (or school, or the park, or the airport, etc.) “آیا این خانه به محل کارت نزدیک است؟” ( یا مدرسه، پارک، فرودگاه و سایر موارد)
- “How far away is the [supermarket]?” “سوپرمارکت چهقدر از اینجا دور است؟”
و اینها نیز عباراتی ویژهی خانه هستند که به هنگام ترک منزل یک شخص میتوانید بگویید:
- “Thank you for having me over!” “از اینکه از بنده پذیرایی کردید ممنونم!”
- “Thanks for inviting me to your home. “سپاس از اینکه من را به خانهتان دعوت کردید.”
- “I had a wonderful time.” “اوقات بینظیری داشتم.”
۳- در خیابان
گاهی اوقات که در عوالم خود هستید، تصادفا به کسی برخورد میکنید. آنها ممکن است بر روی یک صندلی پارک نشسته و یا در صف ایستگاه اتوبوس باشند. اینها برخی پرسشها و جملاتی هستند که میتوانید برای آغاز و ادامهی یک مکالمه استفاده کنید:
- “Do you know where a [bakery] is around here?” “در این اطراف نانوایی میدانید کجاست؟”
- “What street is this?” “این چه خیابانیست؟”
- “Do you know what time [bus 37] comes by?” “میدانید اتوبوی ۳۷ چه زمانی میآید؟”
- “Where can I buy a [bottle of water]?” “کجا میتوانم یک بطری آب بخرم؟”
- “What is your favorite thing about [this park]?” “به چه چیز این پارک علاقه دارید؟”
- “How crowded are the buses when they get to this stop?” “هنگامی که اتوبوسها به این ایستگاه میرسند چه میزان شلوغ هستند؟”
- ” Can you recommend a good restaurant around here? میتوانید رستوران خوبی را در این اطراف معرفی کنید؟”
- ” What is your favorite dish there? غذای مورد علاقهی شما در آنجا چیست؟”
۴- در فرودگاه
بنا بر تجربهی شخصی میگویم، فرودگاه جاییست که بایستی “عجله کنید تا معطل شوید. ” شما با عجله از میان کارمندان و ]مأموران[ امنیتی گذر میکنید تا چند ساعت (شاید هم بیشتر در صورتی که تأخیر داشته باشد.) در گیت منتظر پرواز خود بمانید. این بهرین فرصت برای حرفزدن با کسی به انگلیسی است. اینها عباراتی هستند که میتوانند شروعی برای مکالمه باشند:
- “Have they announced the boarding time for this flight?” “زمان مسافرگیری این پرواز را اعلام کردند؟”
- “Is there a place to charge a phone nearby?” “در این نزدیکی محلی برای شارژ گوشیام هست؟”
- “So, where are you headed today?” “بسیار خب، امروز به کجا میروید؟”
- “Do you know what time we arrive at the destination?” “میدانید چه زمانی به مقصد خواهیم رسید؟”
- “Is this your preferred airline?” followed by “why is that?” “این خطپروازی را ترجیح میدهید؟” به دنبال آن “بگویید دلیلش چیست؟”
- “Are you flying home or are you flying away from home?” “شما به خانه میروید یا از خانه به جایی پرواز میکنید؟
- “Where is the favorite place you’ve ever visited?” “میان اماکنی که دیدهاید، کدامیک مورد علاقهی شماست؟”
- ” Have you ever had the chance to fly in first or business class? تا به حال تجریهی پرواز درجهیک را داشتهاید؟”
- “Can you recommend any good restaurants or sights in [Buenos Aires]?” “میتوانید یک رستوران یا مکانی گردشگری در بوینوس آیرس پیشنهاد دهید؟”
از آنجایی که دارید به جایی پرواز میکنید، احتمالی قوی وجود دارد که شریک مکالمهی خود را مجددا نبینید و به این معناست که نباید نگران احمق جلوه دادن خود باشید؛ چرا که، ارتباط شما با آن فرد کوتاهمدت و موقتی خواهد بود. علاوه بر آن، احتمال مناسبی وجود دارد، شخصی که با وی صحبت میکنید پیشنهادهای خوبی در رابطه با اماکنی برای بازدید و یا کارهایی برای انجام دادن در شهر مقصد شما داشته باشد.
۵- در محل کار
اگر در میان انگلیسی زبانان کار میکنید، فرصتی عالیست تا مکالمهای را آغاز کنید. هر چه باشد، شما همانگاه اشتراکی دارید. اینها عباراتی هستند که جهت آغاز گفتوگو با یک همکار میتوانید از آنها استفاده کنید:
- “How did you come to work here?” “شما چطور آمدید اینجا کار کنید؟”
- “What is your favorite place to eat lunch near the office?” “مکان مورد علاقهی شما در نزدیکی اداره برای خوردن ناهار کجاست؟”
- “What do you enjoy most about your job?” “از چه چیز در کارتان بیشترین لذت را میبرید؟”
- “What is your eventual career plan?” “برنامه کاری نهایی شما چیست؟”
- “What do you think is the most important thing to succeed in this company?” “فکر میکنید مهمترین موضوع برای موفقیت در این شرکت چیست؟”
۶- در مدرسه
ممکن است شما یک دانشآموز بوده و بهوسیله دانشآموزان انگلیسی زبان احاطه شده باشید، یا شاید دانش آموزی انگلیسی زبان در مدرسهی شماست. چرا آنها را کمی بهتر نشناسید؟ اینها برخی پرسشها هستند که میتوانید از آنها استفاده کنید:
- “How long have you been a student here?” “چه مدت در اینجا دانشآموز بودهاید؟”
- “What are you studying?” “چه رشتهای میخوانید؟
- “What do you recommend to eat on campus?” “برای غذای اردو چه پیشنهادی داری؟”
- “Do you know a good, quiet place to study?” “جایی خوب و ساکت برای درسخواندن میشناسی؟”
- “What do you plan to do when you finish your studies?” “برای انجام چه کاری پس از پایان درسها برنامه ریزی میکنی؟”
همانطور که میبینید، بهراستی شما در هرجا میتوانید دوست پیدا کنید و هرگز نباید خلأ راهی برای شروع یک مکالمه داشته باشید.
آغازگر های مکالمه: مناسبتها
شما به مناسبت خاصی دعوت شدهاید و میخواهید با افرادی که آنجا هستند، مکالمهای آغاز کنید. موضوعی شگفتانگیر در رابطهی با مناسبتها آن است که شما به طریقی خودکار نقطه مشترکی خواهید داشت. کافیست همان سرنخ نقطهی مشترک را گرفته و مکالمات دلچسبی از آن ببافید!
۱- در جشن تولد
جشن تولد مکانی جالب برای شناختن یک فرد است و ]در آن[ آغاز صحبت کردن با یک غریبه واقعا آسان است. اینها عباراتی هستند که میتوانند برای شروع به شما کمک کنند:
- “How do you know [the birthday person]?” “شما شخص متولد را از کجا میشناسید؟”
- “What do you think of the [birthday cake]?” “نظرتان راجع به کیک تولد چیست؟”
- “What is the best birthday party you’ve ever been to?” “بهترین جشن تولدی که تا به حال به آن رفتهاید کدام بوده است؟”
- “If you could re-live any year of your life, which one would it be?” “اگر میتوانستید هر یک از سال های عمرتان را دوباره زندگی کنید، آن سال کدامیک میبود؟”
- “When is your birthday?” “تولدتان چه تاریخی است؟”
۲- در جشن عروسی
پیوند دو فرد در ازدواج، اتفاق لذتبخشیست. هنگامی که در حال پرت کردن کاغذ رنگی و کانگا رقصیدن هستید، یادتان باشد بنشینید و با شخصی جدید صحبتی کنید! برای آب کردن یخ آن فرد این عبارات را امتحان کنید:
- “Are you a friend of the bride or the groom?” “شما از دوستان عروس هستید یا داماد؟”
- “What’s the best wedding you’ve ever been to?” “بهترین جشن عروسیای که به آن رفتهاید چه بوده است؟”
- “If you were going to plan the perfect wedding for your best friend, what would it be like?” “اگر بخواهید برای دوست خود بهترین جشن عروسی را تدارک ببینید، به چه شکل خواهد بود؟”
- “Do you like dressing up in formal attire? “از پوشیدن لباس رسمی خوشتان میآید؟”
- “Do you know where they are going on their honeymoon?” “میدانید آنها برای ماهعسل به کجا میخواهند بروند؟”
۳- در یک رویداد ورزشی
یک مسابقه یا بازی میتواند فرصتی مناسب برای یافتن چند دوست فوری باشد. به نظر میرسد برقراری ارتباط با افرادی که به ورزش علاقه دارند، به طریقی خودکار، پیوندی میان افراد ایجاد میکند.
اینها سوالاتی هستند که میتوانید در بازی بزرگ بعدی بپرسید:
- “Who do you think will win?” “فکر میکنید چه کسی برنده میشود؟”
- “Have you been following all the matches this season?” “در این فصل، تمامی مسابقات را دنبال کردید؟”
- “Who is your favorite player?” “بازیکن مورد علاقهی شما کدام است؟ “
- “Do you play the sport yourself?” “شما خودتان هم ورزش میکنید؟”
- “What do you think the score will be?” “فکر میکنید نتیجه چه خواهد شد؟”
۴- در یک کنسرت یا نمایش
طرفداران موسیقی عاشق دیدن نوازندهی مورد علاقهشان روی صحنه هستند. در صورتی که برای یک برنامه بلیتی تهیه کردهاید و یا در کافهای نشسته و شخصی در حال نواختن گیتار را تماشا میکنید، فراموش نکنید تا با سایر طرفداران موسیقی اطرافتان ]نیز[ گفتوگویی را آغاز کنید.
- “What’s your favorite song of theirs?” “کدامیک از آهنگهای آنان مورد علاقهی شماست؟”
- ” Do you play music yourself? خودتان موسیقی مینوازید؟” یا ” Do you play an instrument? آیا شما ساز میزنید؟” یا ” Do you sing? آواز میخوانید؟”
- “How often do you go to a show?” “هر چند وقت به یک اجرا میروید؟”
- “What do you like about this performer?” “از چه ویژگی این نوازنده خوشتان میآید؟”
صمیمی و باملاحظه باش سپس حرف بزن!
به همین راحتی! یکصد و بیست و پنج روش مختلف برای آغاز یک مکالمه و ادامهی قدرتمند آن.
درست است، هنگامی که حرف زدن با یک فرد کاملا غریبه را در نظر بگیرید میتواند ترسناک باشد. بهویژه هنگامی که آنها به زبان دیگری صحبت میکنند. نه تنها در یادگیری زبان، بلکه در توانایی ملاقات افراد بینظیر و بنا کردن دوستی های طولانی مدت ]نیز[، غلبه بر ترس هایتان گام اول است.
نکات اصلی را یادآوری کنید:
- صمیمی باشید! – حتی اگر آن فرد زمانی برای حرف زدن نداشت، لااقل ممنوندار خوشرفتاری شما خواهد بود.
- از فشار بکاهید. – هنگامی که با انتظاراتی وارد گفتوگو میشوید، ممکن است به راحتی ناامید شوید. تنها خوش باشید و بگذارید هر چه میشود، بشود!
- درباره آنها صحبت کنید. – آنها نمیخواهند داستان زندگی شما را بشنوند. (حداثل هنوز نمیخواهند.) از ایشان سوالاتی بپرسید که نشان دهد شما میخواهید آنها بهتر بشناسید. ] در این صورت [آنها نیز احتمالا با همان پرسشها جبران میکنند.
- صادق باشید. – نیازی به سر هم کردن داستانی حیرت انگیز برای جلب توجه یک شخص نیست. تنها خود باشید و حقیقت را بیان کنید.
- سوالات حلقهباز بپرسید. – یک پاسخ “بله” یا “خیر” میتواند مرگ مکالمه باشد. پرسش هایی طرح کنید که بحث های بیشتری را برانگیزند.
ما موقعیت های بالقوهی فراوان و پرسشها و عباراتی را که در هر یک میتوانید استفاده کنید را مطرح کردیم. فارغ ازینکه شما از این روشها استفاده کنید و یا به سراغ تجهیزات تصادفی بروید؛ هدف، حرفزدن در هر فرصتیست.
حواستان بود که نگفتم هدف حرف زدن به مدت ۱۵ دقیقه و یا نگفتم هدف، طرح موضوع خاصی است. تنها هدف موجود آن است که دهانتان را باز کنید و شروع به صحبت کردن به زبان هدف کنید.
آغاز یک مکالمه مانع بزرگیست. این تنها کاریست که تأثیری قابل توجه بر یادگیری زبان (و دوستیابی) شما دارد. از آغاز یک مکالمه به بعد پذیرای هر اتفاقی که میافتد باشید و اینگونه احتمال بهبود زبان انگلیسیتان را چند برابر کنید.
یادگیری زبان میتواند از آنچه فکرش را میکنید سادهتر باشد. راهنمای عمیق ما، “Why English is Easy چرایی سهولت زبان انگلیسی” را از دست ندهید.
دیدگاهتان را بنویسید