۵۰ ضرب المثل پرکاربرد در زبان فرانسه با ترجمه فارسی
25 اردیبهشت 1402
ارسال شده توسط گفتگوی ملل
در ادامه آموزش های کاربردی زبان فرانسه، در این پست ۵۰ اصطلاح یا ضرب المثل پرکاربرد در زبان فرانسه را با ترجمه فارسی برای شما تدوین کرده ایم. ضرب المثل ها در زبان فرانسه رسمی، کارایی آنچنانی ندارند ولی در روابط دوستانه می توانند به جذاب شدن محیط گفتگو کمک کنند.
همچنین می توانید این ۵۰ ضرب المثل را بصورت PDF دانلود کنید!
معادل فارسی | ضرب المثل فرانسوی |
نام نیک بهتر از کمربند طلا است | Bonne renommée vaut mieux que ceinture dorée |
سگ خوب به دنبال نژاد خود می رود | Bon chien chasse de race |
خون خوب نمی تواند دروغ بگوید | Bon sang ne peut mentir |
از میوه است که می توان درخت را شناخت | C’est au fruit qu’on connait l’arbre |
مال حرام برکت ندارد | Bien mal acquis ne profite jamais |
اینقدر خود شیرینی نکن | Assez de baratin |
بهش نشون میدم یک من ماست چقدر کره داره | Je vais lui montre de quel boi je me chauffe |
بهش نشون میدم!ادبش میکنم! | Je lui apprendrai |
وای به حالت! | Gare a toi |
به تو ربطی نداره! | Ca ne te regarde pas |
به من ربطی نداره!(به من چه!) | ۶J’en ai rien a fautre |
همینو کم داشتیم! | C’est le bouqet |
اوضاع رو به راهه! | Ca boume |
رو به راهی؟ | Ca gaze |
دلم واست تنگ شده! | Tu me manques |
خواستن، توانستن است | vouloir, c’ est pouvoir |
از تو حرکت، از خدا برکت | Aide-toi, le ciel t’aidera |
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است | Mieux vaut tard que jamais |
پایان شب سیه، سپید است | Après la pluie, le beau temps |
از دل برود هر آنچه از دیده برفت | Loin des yeux, loin du coeur |
شاهنامه آخرش خوش است | Rira bien qui rira le dernier |
عینک سواد نمی آورد | L’ habit ne fait pas le moine |
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد | Chat échaudé craint l’ eau froide |
سکوت علامت رضاست | Qui ne dit mot consent |
با یک گل بهار نمیشه | Une hirondelle ne fait pas le printemps |
وقت طلاست | Le temps, c’ est de l’ argent |
عادت طبیعت ثانوی است | L’ habitude est une seconde nature |
قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود | Les petits ruisseaux font les grandes rivières |
مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید | À bon vin point d’ enseigne |
جوینده، یابنده است | Qui cherche, trouve |
در ورق خوشاقبال، در عشق بداقبال | Heureux au jeu, malheureux en amour |
چیزی بهنام نمیتوانم وجود ندارد | Heureux au jeu, malheureux en amour |
قبل از سخن گفتن به میزان طولانی فکر کردن | Tourner sept fois sa langue dans sa bouche |
یک پرنده در دست، بهتر از دو پرنده در شاخ و برگ | Un tiens vaut mieux que deux tu l’auras |
آنچه برق میزند الزاما طلا نیست | Tout ce qui brille n’est pas or |
دو پرنده را با یک سنگ شکار کردن | Faire d’une pierre deux coups |
قبل از تخم گذاشتن مرغ، جوجههایش را شمردن | Vendre la peau de l’ours (avant de l’avoir tué) |
اسم شیطان را آوردن و بلافاصله ظاهر شدن | Vendre la peau de l’ours |
تطبیق بده و نجات پیدا کن | Mieux vaut plier que rompre |
جویبارهای کوچک رودخانههای بزرگ را میسازند | Les petits ruisseaux font les grandes rivières |
برای شخص حرف گوش کن یک حرف کافی است | À bon entendeur, salut |
به خودت کمک کن تا خدا به تو کمک کند | Aide-toi, le ciel t’aidera |
افراد مختلف، عقاید مختلفی دارند | Autant de têtes, autant d’avis |
انسان یعنی خطا | L’erreur est humaine |
لباس رهبانیت، راهب نمیسازد | L’habit ne fait pas le moine |
کسی که هیچ نمیگوید راضی است | Qui ne dit mot consent |
کسی که آهسته میرود، مطمئن میرود | Qui va lentement va sûrement |
صبر تلخ است ولیکن بر (میوه) شیرین دارد | Tout vient à point à qui sait attendre |
تخم مرغ دزد، شتر دزد می شود | Qui vole un oeuf, vole un boeuf |
فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه | L’ homme ne se mesure pas à l’ autre |
دیدگاهتان را بنویسید