در این مطلب اصطلاحات مربوط به زبان در انگلیسی را می آموزید. همراه باشید با گفتگوی ملل.

زبان به انگلیسی می شود Language (لَنگویج) البته اگر منظور شما یک زبان خارجی مثل زبان انگلیسی باشد. اما اگر زبانی که داخل دهان هست معادلش tongue (تانگ) می شود. اما بخواهید بگویید مثلا فارسی زبان هستم باید بگویید I am Persian speaker یا انگلیسی زبان میشه English speaker ضمنا کتاب زبان میشه language book. در اینجا به فرض اینکه منظور لنگویج است نکات جالبی در این مطلب به طور خلاصه برای تان داریم.

زبان در انگلیسی – کاربردها و تعاریف دیگر Language

1-A system of communication consisting of sounds, words, and grammar:   سیستم ارتباطی متشکل از صدا، کلمه و دستور زبان

  • She does research into how children acquire language.   او تحقیقاتی در مورد این که چطور بچه ها زبان یاد بگیرند، انجام داد
  • This type of parent-child interaction is associated with language learning in infancy.   این نوع تعامل بین والدین و کودک به یادگیری زبان در دوران طفولیت مربوط می شود

2- A system of communication used by people living in a particular country:   سیستم ارتباطی که توسط افرادی که در یک کشور خاص زندگی می کنند، استفاده می شود

  • Do you speak any foreign languages?   آیا به زبانِ خارجی صحبت می کنی؟
  • I’m hopeless at learning languages.   من در یادگیری زبان ها ناتوان هستم
  • the English language   زبان انگلیسی

3- A system of symbols and rules for writing instructions for computers:   سیستمی از نماد ها و قواعد برای نوشتن دستورالعمل های کامپیوتری

  • Java and Perl are both important computer programming languages.   جاوا و پرل دو زبان مهم برنامه نویسی کامپیوتری هستند

4- The way that someone speaks or writes, for example, the kind of words and phrases that they use:   روشی که کسی به آن طریق صحبت می کند یا می نویسد، بیشتر نوع کلمات و عباراتی که استفاده می شود، مورد نظر است / لحن

  • No one wants to hear foul language coming from the mouths of children.   هیچ کس نمی خواهد که حرف زشت از زبان کودکان بشنود
  • In interviews, he was fond of flowery language.   در مصاحبه ها، او زبان رسمی و کتابی را ترجیح می داد
  • He said some of the language appeared inflammatory and biased.   او گفت برخی از زبان ها تحریک آمیز یا جانب دارانه به نظر آمدند

5- The special words and phrases used by people who do a particular type of work:   کلمات و عبارات خاص به کار برده شده توسط افرادی که یک نوع کار خاص را انجام می دهند

  • Legal / technical language   زبان فنی/ قانونی
  • the language of business   زبان تجارت

6- Rude or offensive words:   کلمات بی ادبانه و توهین آمیز

  • My mother wouldn ‘t let us watch it because of the language.   مادرم به خاطر کلمات زشت و بی ادبانه، به ما اجازه نمی دهد که آن را ببینیم
  • Less of that language, please!   لطفا کم تر از آن زبان استفاده کن
  • She’s studying modern Japanese language and culture.   او زبان و فرهنگ ژاپنی مدرن می خواند
  • Unable to speak a word of the language, he communicated with his hands.   او نمی تواند یک کلمه زبان صحبت کند، او با ایما و اشاره ارتباط برقرار می کند
  • We were encouraged to learn foreign languages at school.   ما در مدرسه تشویق شدیم که زبان یاد بگیریم

کلمات و عبارات مرتبط

  • Affricate   ادغام صوتی
  • Allophone   واجگونه
  • Anaphor   پیش مرجع
  • Anaphora   تکرار یک یا چند عبارت متوالی
  • Chatty   پر حرف / وراج
  • Colloquial   گفتاری
  • Distributive   واژه ای که به تک تک اعضای یک گروه واژه اشاره می کند مثل each
  • Downtoner   کلمه یا عبارتی که از شدت معنای کلمه دیگر می کاهد
  • Emphatic   با تاکید تلفظ شده / موکد
  • Entailment   وقف

اصطلاح با Language

Speak / talk the same language   عقاید مشترک داشتن

  • Our businesses complement each other, and we speak the same language.   کسب و کار ما یکدیگر را کامل می کند و ما با هم نقطه مشترک داریم

نمونه جملات بیشتر

  • English, by contrast, is a language in which argument omission is not permitted.   انگلیسی، برعکس زبانی است که در آن حذف موضوعی مجاز نیست
  • There are three fields of language planning – status, corpus, and, acquisition – and three types of actors: individuals, communities, and states.   سه رشته در برنامه ریزی زبانی وجود دارد؛ حالت، مجموعه و فراگیری. و سه نوع کنشگر یعنی منفرد ها، اشتراکی ها و حالت ها وجود دارد
  • Thus, there is a qualitative difference between the outcome of language contact with respect to at least one point: the past participles.   بنابراین تفاوت کیفی در نتیجه برخورد زبان ها نسبت به حداقل یک موضوع وجود دارد و آن هم اسم مفعول است
  • These forms will be useful to researchers and clinicians who are seeking a quick assessment of early language.   این فرم ها برای محققان و پزشکان بالینی که به دنبال ارزیابی سریع زبان اولیه هستند، مفید خواهند بود
  • Or does ‘ ordinary language ‘ mean something different from a ‘natural and easy way of expression’?   آیا ” زبان روزمره ” یعنی چیزی که متفاوت از شیوه بیان طبیعی و روان باشد؟
  • We do not simply, through being rational and knowing ordinary language, ‘ know ‘ the meaning of all necessary moral words.   ما با منطقی بودن و شناخت زبان روزمره، کاملا معنای تمام کلمات اخلاقی لازم را نمی فهمیم