۲۰ مشکل جدی که برخی از کتاب های خودآموز زبان دارند! – بخش اول
ین مقاله درباره چیزهایی است که من از خواندن و نوشتن کتاب خودآموز زبان انگلیسی در طول این دو هفته یاد گرفتم (چیزهایی که حتی با سال ها بازبینیِ عناصر آموزش زبان انگلیسی درنیافته بودم) درواقع این مقاله درباره این است که چه عناصری برای خود آموزی زبان آموزان مفید است.
۱- چک کردن جواب ها خیلی آسان است (به هر روشی اشتباه است)
گفتن این موضوع ممکن است عجیب به نظر برسد و حتی عجیب تر شروع این مقاله با این موضوع است، اما من فکر می کنم این نکته نشان دهنده بزرگترین مشکل خودآموزی است. اگر از من بخواهند که بدترین راه ممکن برای خود آموزی را بیان کنم خواهم گفت:
- تا جایی که می توانید با سرعت تمرین کنید.
- جوابهایتان را در سریعترین زمان ممکن چک کنید
- سریعاً به صفحه بعد (و بخش بعدی) بروید
- سریعاً آن چیزی را که آموخته اید فراموش کنید.
این دقیقا همان چیزی است که کتاب های خودآموز براساس آن طراحی شده اند. من صادقانه می توانم بگویم که من در کلاس هایم هرگز این کارها را انجام نمی دهم. در عوض، کارهای زیر را انجام می دهم:
- اصلاح کردن
- راهنمایی دانش آموزان در رابطه با شروع چک کردن و بررسی جوابهایشان
- خواستن از دانش اموزان برای پیدا کردن جوابهایشان (دریک متن، در اینترنت، در یک متن توضیحی درباره گرامر و غیره )
من نمی فهمم چرا انواع راه های موثر در چک کردن جواب ها در کتاب های خودآموز مورد استفاده قرار نمی گیرد. همچنین یک راه برای بررسی پاسخنامه به شکل سخت تر از معمول وجود دارد، که این هم نشان دهنده فقدان تاکید بر یادگیری واقعی دانش آموزان است. این سخت بودن به این دلیل است که باید نگاه اجمالی به صفحات انداخت تا مثلاً متوجه شد معنی”۲۳٫b” در پاسخنامه و از نظر زبان چیست. در حالی که قرار دادن جمله “۲۳٫ انواع مختلفی از پنیر موجود است” هم چک کردن را آسان تر می کند و هم به یاد دانش آموزان می آورد که چه چیزی را مطالعه می کنند (در صورتی که ۲۳:b بدون یادآوری کلمات و جملات است)
۲- زبان های زیادی برای یادگیری به نسبت دانش آموزان وجود دارد (در طول عمر)
یک کتاب خود آموز معمولی برای هر دو صفحه دارای ده تا بیست کلمه یا عبارت جدید در ۵۰ تا ۱۰۰ بخش دارد. دانش آموزان شانس کمی خواهند داشت و یا حتی نمی توانند هزاران کلمه و عبارت جدید را در مدت زمان فراگیری کتاب یاد بگیرند. زبان ممکن است فقط از طریق یادگیری ِدقیق در مورد نحوه مطالعه، بررسی منظم، کمک به روش های دیگر یادگیری زبان، تمرین شخصی، روش های بررسی پیشرفت، حفظ انگیزه و غیره قابل یادگیری باشد. با این حال بقیه مقاله در رابطه با خودآموزی زبان انگلیسی را ملاحظه بفرمایید.
۳- راهنمایی کمی درباره زبان مورد آموزش وجود دارد (جدایِ استفاده از کتاب)
من فکر نمی کنم نویسنده ای بتواند ادعا کند که دانش آموزان تنها از طریق یک کتاب می توانند زبان را فرابگیرند و ارتباط برقرار کنند و این یک کتاب تا زمانی که دانش آموزان نیازمند یادگیری هستند به دردشان بخورد. به همین دلیل، شاید مهم ترین نقش یک کتاب خود آموز این است که به دانش اموزن یاد می دهد که چه کارهایی باید انجام دهند تا زبان واقعی را بیاموزند. حتی چیز ساده ای مانند کپی کردن یک صفحه قابل فتوکپی برای فراگیران می تواند حداقل دو برابر میزان فراگیری دانش آموزان را افزایش دهد. به همین ترتیب برخی نکات در مورد چگونگی حفظ زبان به آنها آموزش داده می شود. به نظر من کمبود چنین موارد و نکاتی در اکثر کتاب های خودآموز نشان دهنده این است که تأکید بیشتر ناشران بر این است که ” ما می خواهیم دانش اموزان از این کتاب استفاده کنند” به جای اینکه ” ما می خواهیم دانش اموزان یاد بگیرند”.
۴- مهارت های خودآموزیِ قابل انتقال آموزش داده نمی شود
چیزی مهم تر از آموزش به دانش آموزان در استفاده درست از کتاب نیست، در واقع این کتابها به دانش آموزان آموزش می دهد چگونه به تنهایی به خوبی مطالعه کنند. قطعاً آنها کارهایی از قبیل خواندن توضیحات، تمرین کوتاه، بررسی جواب ها و انجام سریع این کارها که آنها را به دانش آموزان موثرتری تبدیل می کند یاد نخواهند گرفت.
۵- در رابطه با چگونگی انتخاب فعالیت ها و کار کردن از طریق کتاب تنها راهنمایی های کوچکی صورت می گیرد
اولین باری که من کتابی با محتوای راهنمایی و هدایت فراگیران به بخش های درست کتاب دیدم حدود ۱۵ سال پیش بود که متاسفانه این آخرین باری بود که چنین کتابی می دیدم… نمی توانم تصور کنم که چطور ناشران به این نتیجه رسیدند که مدل بهتر” مدلی است که کتاب را از صفحه یک شروع می کند و زمانی که متوجه شد خیلی ساده، خیلی دشوار یا برای شما مفید نیست آن را رها می کند”. یک خریدار منتقد ممکن است بگوید آنچه پدربزرگ من در رابطه با صاحب کارخانه خردل می گفت این بود که آنها پولهایشان را صرف چیزهایی که قابل استفاده نبود نمی کردند.
۶- تفاوتی میان بخش های مهم تر و بخش هایی که کمتر مهم هستند وجود ندارد
آیا واقعاً توضیح زمان گذشته کامل و گذشته ساده هر دو ۲ صفحه نیاز دارد؟ وآیا شرطی نوع صفر واقعا باید قبل از شرطی نوع اول بیاید؟ آیا برنامه ریزی، نوشتن و ویرایش اینها به این شکل آسان تر است؟
واقعاً نمی توانم بفهمم که چرا اول قراردادن مهم ترین بخش زبان و یا اختصاص فضای بیشتری به آن به خصوص به این دلیل که زبان رایج تر و مفیدتری است و تمرین با آن آسانتر است مشکل است. اگر نویسندگان و ویراستاران واقعاً نیاز به پیروی از یک سیستم بیش از حد ساده داشته باشند، ممکن است من حداقل لیستی از مفید ترین زبان ها را برای کمک به تمرکز فراگیران پیشنهاد دهم؟ همچنین مفید بودن برای فراگیران، مانند لیست می تواند به مردم برای ایجاد کتاب کمک کند که ناگهان متوجه می شود که بعضی از زبان هایی که در لیست نیستند بی فایده است.
۷- پیشرفت (واقعی) کم و یا اصلا بررسی نمی شود
شاید مهمترین چیزی که در کتاب های درسی از ابتدا تا به حال آموزش داده شده است، این است که چه میزان بازگردانی وجود داشته است. متاسفانه اکثر آنها خسته کننده هستند، اما این نوع تست های پیشرفت و بازنویسی کوتاه در ابتدای بخش بعدی کتاب برای کتاب های خودآموز مناسب خواهد بود که اصولاً به طرز عجیب و غریبی در این کتاب ها کمتر یافت می شود.
با این وجود این نوع تمرینات که بررسی پیشرفت نامیده می شود مشکلاتی هم دارند که اصلاً پیشرفت را بررسی نمی کنند در عوض فقط حافظه زبان انتخابی دانشجویان که مجبور به یادگیری آن زبان بودند را تست می کند. بررسی پیشرفت واقعی، زبان آموزان را به فکر کردن درباره یک هدف واقعی برای یادگیری زبان خود وادار می کند و به آنها کمک می کند که پیشرفت خود را در راستای این هدف بررسی کنند.
این دقیقاً همان چیزی است که “پیشرفت” معنی می دهد. در کلاس دانش آموزان می توانند پیشرفت خود را حس کنند، امید دارند که با گذراندن این دوره وارد سطح بعدی کلاس خواهند شد، از جانب دبیران خود تشویق می شوند و غیره. در خانه هیچ یک از این موارد موجود نیست. بنابراین، دانش آموزان واقعاً نیاز به کمک دارند تا اهداف واقع بینانه و بررسی پیشرفت خود را به آنها بسپارند، انگیزه خود را حفظ کنند و به آنها کمک کنند تا تلاش های خود را بر روی مهم ترین چیزها متمرکز سازند. این کاملاً برای کتاب های خودآموز هدایت فراگیران از طریق چنین فرآیندی امکان پذیر است.
۸- فعالیت ها غیر فعال است
عجیب است که ما تلاش های زیادی برای برنامه ریزی کلاس های مهیج برای افزایش انگیزه خود آموزی می کنیم، در حالی که دانش آموزان از مزیت های کلاس و کارهای گروهی بهره ند و از معایب خودآموزی دانش آموزان آگاه شده اند. به عنوان مثال، به طور کلی به جای علاقمند کردن دانش آموزان به گوش دادن متن در خانه بیشتر تلاش می شود که دانش آموزان قبل از گوش دادن به متن به خواندن متن در کلاس علاقمند شوند.
۹- تلاشی برای اجرا صورت نمی گیرد
تنها بدترین معلم بعد از شروع کلاس از دانش آموزان می خواهد تا برخی از اطلاعات مربوط به گرامر را بخوانند (بدون اینکه کار خاصی در این رابطه انجام دهند) و سپس از آنها بخواهد تا تمرین ها را در صفحه مقابل انجام دهند. با این حال، این فرمت استاندارد اکثر آموزش های خودآموز است. که در این موارد هیچ دلیلی برای عدم وجود فعالیت های مربوط به کشف کردن، درگیر کردن مغز، و غیره وجود ندارد که این موارد بسیار محرک و موثر در کلاس هستند.
۱۰- عمل تمرین یا گفتار آزادانه کم و یا به شکل بدی است
کتاب های خودآموز به تازگی برخی تمرین های آزادانه مانند سوال های بحث افزوده اند. با این حال، رک و پوست کنده که بخواهیم بگوییم اگر دانش اموزان را از قبل، در همان زمان و بعد از انجام این فعالیت ها با دقت راهنمایی نکنید اینها تنها فضا را بیهوده اشغال می کنند. من نیز مطمئن نیستم که چرا سوال های مربوط به بحث تمرین آزادانه مفید برای دانش آموزانی که به صورت خودآموزی آموزش می بینند طراحی شده است. برای مثال، بررسی (هر دو طرف) دیالوگ به نظر خیلی قابل کنترل تر و واقعی تر از انجام فعالیت های مربوط به بحث با خود یا پاسخ به سوال مخاطب است. تمرین گفتگو و گوش دادن مجدد آن بیشتر شبیه به آن چیزی است که ما در زندگی واقعی انجام می دهیم، همانطور که بیشتر افراد به طور طبیعی گفتگو های زیادی قبل یا بعد از انجام یک مکالمه به انگلیسی در سرشان است.
مشکل دیگر اکثر تمرینات کتاب های خودآموز تمرین های گفتگو است که به طور ناگهانی از تمرین های نوشتاری به تمرین گفتگوی آزاد می پردازند. با انجام سخنرانی کنترل شده و نیمه کنترل شده که من در کلاس استفاده می کنم مانند پوشش دهی یک دیالوگ و تلاش برای ادامهی مکالمه بعد از چندی متوجه خواهید شد (به هر طریقی که دوست دارید) که این نوع سخنرانی ها کاملا برای استفاده به صورت خودآموز نیز آسان است.
دیدگاهتان را بنویسید