یک عبارت یا شبه جمله قیدی (adverbial clause) ، گروهی از کلمات است که به عنوان یک قید در جمله ایفای نقش میکند. (مانند همه شبه جملات انگلیسی، یک شبه جمله قیدی هم دارای فاعل و فعل است.)
مثالهایی ساده از شبه جملات انگلیسی (قیدی)
- Keep hitting the gong until I tell you to stop. گانگ را بزنید تا من به شما بگویم دست نگه دارید
مثال بالا را با جمله مشابهش در پایین که مثالی است یک قید ساده، مقایسه کنید.
- Keep hitting the gong hourly. دائما به زدن گانگ ادامه بدهید
(قسمتی که در متن پررنگ شده، یک قید ساده است و نه شبه جمله قیدی.)
در دو مثال بالا، شبه جمله قیدی و قید ساده هر دو به ما میگویند که گانگ تا چه زمانی باید کتک بخورد. بنابراین هر دوی آنها قید زمان هستند.
مثالهای واقعی از شبه جملات قیدی
در ادامه چند مثال داریم که شامل شبه جملات قیدی هستند (این جملات نقل قولها و ضربالمثلهای افراد مشهور هستند). این مثالها بر اساس نوع شبه جمله قیدی دستهبندی شدهاند، مثلا قید زمان، مکان و….
قید زمان
این قید، زمانی که اتفاقی رخ داده یا یا هر از چند گاهی رخ میدهد را بیان میکند. قید زمان اغلب با یکی از حروف ربط وابستهساز زیر شروع میشود:
- After، as، as long as، before، no sooner than، since، until، when، while.
مثال:
- After the game has finished, the king and pawn go into the same box. (ضرب المثل ایتالیایی) پس از اتمام بازی، پادشاه و سرباز در یک جعبه قرار میگیرند
- I stopped believing in Santa Claus when my mother took me to see him in a department store, and he asked for my autograph. (بازیگر، شرلی تمپل) من اعتقادم به بابانوئل رو از دست دادم وقتی مادرم من را به فروشگاهی برد تا او را ببینم و او از من امضا خواست. (بازیگر، شرلی تمپل)
- As soon as you trust yourself, you will know how to live. گوته) به محض اینکه به خودت اعتماد کنی، میفهمی که چطور باید زندگی کنی)
قید حالت
یک قید حالت این را بیان میکند که کاری چطور انجام شده است. قید حالت اغلب با یکی از حروف ربط وابستهساز زیر شروع میشود:
- As، like، the way.
مثال:
- We don’t have conversations. You talk at me the way a teacher talks to a naughty student. ما حرفی با هم نداریم. تو آن طوری که با یک دانشآموز تخس حرف میزنی، با من صحبت میکنی
- Except for an occasional heart attack, I feel as young as I ever did. (کمدین، رابرت بنچلی) به جز یک حمله قلبی گهگاهی، مثل همیشه احساس جوانی میکنم
قید مقدار یا مقایسه
قید مقدار این را بیان میکند که کاری تا چه میزان انجام شده یا مقایسه میکند. قید مقدار اغلب با یکی از حروف ربط وابستهساز زیر شروع میشود:
- As…as، so…as، The…the.
مثال:
- A vacuum is a hell of a lot better than some of the stuff that nature replaces it with. (نمایشنامه تنسی ویلیامز) خلا خیلی بهتر از بعضی چیزهایی است که طبیعت جایگزین آن میکند
- He is as smart as he is tall.او به همان اندازه که قد بلند است، باهوش هم هست
- She is not so bright as she thinks she is.او به اندازهای که فکر میکند، باهوش نیست
گاهی اوقات، فعل در قید مقدار بدیهی است (یعنی حضور ندارد). مثلا:
- You are taller than I.
در این مثال فعل am حذف شده و این کار مجاز است. شکل کامل جمله بالا:
- You are taller than I am.
نسخه مصطلح و عامیانه آن هم You are taller than me است.
قید علت
این قید دلیلی برای ایده اصلی ارائه میآورد. قید علت اغلب با یکی از حروف وابستهساز زیر شروع میشود:
- As، because، given، since.
مثال:
- I don’t have a bank account, because I don’t know my mother’s maiden name. (کمدین، پائولو پانداستون) من حساب بانکی ندارم، چون نام زمان مجردی مادرم را نمیدانم
- Since you are like no other being ever created since the beginning of time, you are incomparable. (روزنامهنگار، برنادو یولاندو) چون شما مانند هیچ موجودی که از ابتدای خلقت آفریده شده است نیستید، غیر قابل مقایسه هستید
قید شرط
این قید شرطی را برای ایده اصلی بیان میکند که عملی میشود. یک قید شرط اغلب با if یا unless شروع میشود.
مثال:
- If the facts don’t fit the theory, change the facts. انیشتین) اگر حقایق با تئوری جور درنیامد، حقایق را تغییر بده)
- If all the rich people in the world divided up their money among themselves, there wouldn’t be enough to go around.(رماننویس، کریستینا استد) اگر تمام افراد ثروتمند در دنیا پولهایشان را بین خودشان تقسیم میکردند، پول کافی برای افراد نیازمند وجود نداشت.
قید پذیرش
این قید حالتی را بیان میکند که با ایده اصلی در تضاد است. یک قید پذیرش اغلب با یکی از حروف ربط وابستهساز زیر شروع میشود:
- Although، though، even though، while، whereas، even if.
مثال:
- Although golf was originally restricted to wealthy, overweight Protestants, today it’s open to anybody who owns hideous clothing. (نویسنده، دیو بری) اگرچه گلف محدود به ثروتمندان چاق پروتستانی است، اما امروزه درهای آن برای هر کسی که لباس زشتی دارد، باز است.
- A loud voice cannot compete with a clear voice, even if it’s a whisper. (نویسنده، بری نیل کافمن) صدای بلند نمیتواند جای صدای واضح را حتی اگر زمزمه باشد، بگیرد
ویژگی شبه جملات انگلیسی (قیدی)
- یک شبه جمله قیدی یک جز فرعی جمله است و بدون اینکه از نظر گرامری آسیبی به جمله بزند، میتوان آن را حذف کرد.
- شبه جمله قیدی یک عبارت وابسته است، یعنی به تنهایی، جمله معناداری به حساب نمیآید.
- یک شبه جمله قیدی معمولا با یک حرف ربط وابستهساز شروع میشود.
- یک شبه جمله قیدی شامل یک فاعل و فعل خواهد بود. این همان چیزی است که یک گزاره را از شبه جمله متمایز میکند.
چطور میتوان شبه جمله قیدی را در جمله تشخیص داد؟
خیلی ساده، از محل قرارگیری ویرگول!
وقتی شبه جمله در ابتدای جمله قرار میگیرد، پس از آن ویرگول وجود دارد. مثلا:
- Where there are too many soldiers, there is no peace. Where there are too many lawyers, there is no justice. (فیلسوف چینی، لی یوتانگ)
جایی که یک عالمه سرباز حضور داشته باشند، صلحی وجود ندارد. جایی که یه عالمه وکیل باشند، عدلی وجود ندارد.
و اگر در همان جمله جای شبه جمله را عوض کرده و آن را به آخر جمله منتقل کنیم، ویرگول حذف میشود. مثال:
- There is no peace where there are too many soldiers. There is no justice where there are too many lawyers.
این قاعده برای اکثر شبه جملات قیدی (که قید زمان، مکان و شرط هستند) جواب میدهد. با این وجود یک قانون کلی و دقیق نیست.
بیایید کمی دقیقتر به این مسئله نگاه کنیم. وقتی شبه جمله قیدی در ابتدای جمله است، میتوانید از ویرگول پس از آن استفاده کنید. ویرگول برای اینکه نشان دهید شبه جمله قیدی کجا به اتمام میرسد و عبارت اصلی کجا آغاز میشود، کارآمد است. وقتی شبه جمله قیدی در آخر جمله قرار گیرد، کار کمی پیچیدهتر میشود چون بستگی به این دارد که شبه جمله قیدی ضروری باشد (یعنی عبارت محدودکننده است) یا خیر. اگر ضروری باشد، از ویرگول استفاده نمیشود.
چون اکثر شبه جملات قیدی ضروری هستند، حکم “عدم استفاده از ویرگول برای شبه جملهای که پس از عبارت دیگری قرار گرفته، (یعنی در آخر جمله است)” تقریبا همیشه درست است. مثال:
- Jack didn’t win because he was the best player. He won because he paid the referee. جک به خاطر اینکه بهترین بازیکن بود، نبُرد. او به خاطر اینکه به داور پولی نداد، برد
(در این مثال جک واقعا برد. شبه جمله قیدی “because he was the best player” ضروری فرض میشود تا آن را از حالت زیر متمایز کند.)
- Jack didn’t win, because he was the worst player. جک نبرد، چون او بدترین بازیکن بود
(در این مثال، جک باخت چون همانطور که انتظار میرود بدترین بازیکن بود)
این نکته بیشتر برای شبه جملاتی که مستقل هستند، صدق میکند. نگران نباشید، دستتان باز است! اگر فکر میکنید با گذاشتن یک ویرگول قبل از شبه جمله قیدی موخر، به خوانایی جمله کمک میشود این کار را انجام دهید.
منبع: چرب زبان