برف به انگلیسی میشه snow (اِسنُو) ادم برفی میشه snowman (اِسنُو مَن) دختر برفی میشه snow girl و هوای برفی میشه snowy یا snow weather و باریدن برف هم میشه snowing دانه برف میشه Snowflake (اِسنُو فلِیک) که در این مطلب اصطلاحات مشابه دیگه ای هم یاد می گیرید.
در افسانه ها آمده است که سرخ پوست های اینوئیت بیش از 100 کلمه برای برف دارند. با این که تعیین تعداد واقعی این کلمات دشوار است، اما زبان شناسان فکر می کنند که این تعداد احتمالا نزدیک به 50 تا خواهد بود. جالب این جاست که در انگلیسی هم به جز Snow کلمات مترادف دیگری وجود دارد.
انواع مختلف هوای برفی در انگلیسی (اصطلاحات برف به انگلیسی)
ما در این مقاله به رایج ترین اصطلاحات مورد استفاده در زبان که به انواع مختلف برف، از اشکال ساده تا پیچیده ای که توسط باد ایجاد می شوند اشاره دارند، می پردازیم:
1-Barchan-برخان : توده برفی که باد آن را به شکل نعل اسبی درآورده است.
2- Blizzard-کولاک شدید: طوفان زمستانی شدید که درجه حرارت در آن زیر حد یخبندان و با باد های قوی و بارش برف همراه است. برای این که بتوان یک طوفان را کولاک نامید، باید دامنه دید به کمتر از چهار صد متر برسد و حداقل سه ساعت طول بکشد.
3- Corn Snow-برف تگرگی: برف آبدار درشت و حبه مانند که توسط چرخههای ذوب و انجماد مجدد تشکیل شده است.
4- Cornice- نقاب برفی: توده برآمده و معلق یخ و برف بادآورده که ممکن است بر روی لبه یک صخره تشکیل شود.
5- Column-ستونی: یک نوع دانه برف است که مثل یک استوانه شش وجهی شکل می گیرد.
6- Crust-لایه روی برف: یک لایه سخت و یخ زده از برف که روی یک لایه نرمتر و کمی سست تر قرار دارد.
7- Denderite-دندریت: یک نوع دانه برف که شش پره دارد. به این شکل برف “Snowflake” می گویند.
8- Finger Drift-توده انگشتی: یک توده برف باریک که در کل مسیر جاده دیده می شود. علت این نام گذاری اینست که این توده ها در کنار هم شبیه انگشتان دست می شوند.
9- Firn- برف کهنه: برفی که بیش از یک سال مانده است اما هنوز به یخ تبدیل نشده است.
10-Flurry- برفباد: بارش برف کوتاهی است که به روی زمین جمع نمی شود.
11 -Graupel- یخ باران: به آن گوله برف یا Snow pellet هم میگویند.graupel به دانه های برف گرد و ماتی اشاره دارد که تقریبا شبیه گلوله های یونولیتی هستند. این ها زمانی تشکیل می شوند که دانه های برف معمولی از بین ابر های مایع بسیار سرد به پایین ببارند. ذرات ابر ها بر روی این کریستال ها یخ می زنند و یک جرم جامد را تشکیل می دهند. Graupel شبیه به تگرگ است، اما کوچک تر است و تراکم کم تری هم دارد.
12- Ground blizzard-کولاک زمینی: طوفانی که با بارش برف همراه نیست، اما به خاطر بلند شدن برف موجود از روی زمین، دید را کاهش می دهد.
13- Hoarfrost-شبنم یخ زده: شبنمی که شبیه موی سر تیز و تیغ تیغی است. این نوع شبنم یا Frost نامش از کلمه “Hoar” (به معنای “پیر”) گرفته شده است زیرا مثل ریش پرپشت و سفید یک پیرمرد به نظر می رسد. این اتفاق زمانی می افتد که بخار آب بلافاصله پس از تماس با یک سطح بسیار سرد یخ می زند. این اتفاق به این دلیل می افتد که رطوبت در هوا مستقیما از بخار به جامد تبدیل و از فاز مایع رد می شود. این نوع یخ زدگی بیشتر در سطوح کوچک مثل سیم، شاخه های درخت، ساقه گیاه و لبه برگ و گاهی اوقات بیشتر از بارش برف اتفاق می افتد.
14- Hominy Snow-برف ذرت پوست کنده: اصطلاحی است که بیشتر در منطقه میدلند جنوبی استفاده می شود و به دانه برف یخ زده و حبهای اطلاق می شود که شبیه دانه ذرت پوست کنده است.
15- Lake-effect Snow-پدیده برف دریاچه ای: این برف زمانی ایجاد می شود که باد های یخی روی سر تا سر کل آب گرم یک دریاچه حرکت کنند. این نوع برف در منطقه Great Lakes ایالات متحده و کانادا بیشتر به چشم می خورد.
16- Needle- برف سوزنی: نوعی دانه برف که بلند و سوزنی شکل است.
17- New Snow- برف تازه: برفی که اخیرا باریده و در آن کریستال های یخ هم دیده می شود.
18- Old Snow- برف قدیمی: توده برفی که در آن کریستال های برف دیگر قابل تشخیص نیستند.
19- Penitents- برف ستونی: توده بلند، باریک، خوشه های سفت برفی که ممکن است از چندین سانتی متر تا چند متر ارتفاع داشته باشند.
20- Perennial Snow-برف چند ساله: برف که بیش از یک سال روی زمین می ماند.
21- Pillow Drift-توده برف بالشتی: یک توده برف گسترده و فراوان که در سراسر جاده مشاهده می شود.
22- Polycrystal- پلی کریستال: برفی که چندین نوع دانه برف با هم ترکیب شده اند و یک دانه بزرگ را تشکیل داده اند.
23- Powder- برف پودری: برف جدیدی که متشکل از کریستال های سست و تازه است.
24- Rimed Snow- برف یخ زده: دانه های برفی که با قطرات کوچک آب یا شبنم یخ زده به نام سرماریزه پوشانده شده اند.
25- Ripples- موجدار: خطوطی روی سطح این نوع برف وجود دارد که شبیه به امواج ناشی از وزش باد روی شن و ماسه است.
26-Roller – استوانهای: یک استوانه طبیعی از برف که توسط باد تشکیل شده است.
27-Sastrugi – ساستروگی: شیار ها و برآمدگی های نامنظم در برف که ناشی از وزش باد هستند.
28- Seasonal Snow- برف فصلی: مقدار برفی که در طول یک فصل جمع می شود.
29- Sleet- بوران: باران مخلوط با برف
30- Slush- برفاب: برف ذوب شده روی زمین
31- Snirt- برف خاک: برف مخلوط با خاک
32- Snow Bridge -پل برفی: پل طاقی شکل که از برف و باد تشکیل شده است.
33- Snowdrift- توده برف: برف روی زمین که با وزش باد انباشته شده و ارتفاع آن بیشتر از مقدار واقعی برفی است که روی زمین باریده است.
34- Snow Squall- بوران: باران و برف کوتاه و شدیدی که چون مدت کوتاهی دارد، نمی توان به آن کولاک گفت.
35- Snowburst- بارش کوتاه و شدید برف: بارش برف شدیدی که در مدت زمان کوتاهی مقدار قابل توجهی روی هم انباشته می شود.
36- Snowflake- برفدانه: خوشهای از کریستال های یخ که از یک ابر پایین می افتد.
37- Snowpack- برف انباشت: این اصطلاح که به آن Snow cover هم می گویند، به مقدار کل برف و یخ روی زمین گفته می شود که حاصل بارش برف اخیر و برف و یخهای مانده قبلی است که ذوب نشده اند.
38-Snowstorm – طوفان برف: هر رویداد آب و هوایی که همراه با بارش مقدار زیاد برف باشد.
39- Sun Cups- فنجان خورشیدی: حفره های کم عمق و کاسه ای شکل که توسط تابش نامنظم و تکهای نور شدید خورشید ایجاد شده اند.
40- Whiteout- مهبرف: کولاک یا طوفان که دید را به نزدیک صفر می رساند.