اعمال ریاضی به انگلیسی که شامل جمع، تفریق، ضرب و تقسیم است را در این مطلب به شما توضیح خواهیم داد.
ضرب یا Multiplication اسم یا Noun است که اولین بار در قرن 14ام میلادی به کار برده شد. این کلمه از ریشه لاتین Multiplicacion برگرفته شده است. این کلمه را با ضربه یا همان beat (ضرب موسیقی) اشتباه نگیرید. کلماتی مثل تقسیم (division) و … هم که مترادف کلمه ضرب هستند را در این مطلب فرا می گیرید.
تعریف های مختلف Multiplication
1-The act or process of multiplying عمل یا فرآیند چند برابر شدن/ تکثیر
2- Mathematical operation that takes two numbers and gives an answer equal to the sum of a column containing one of the numbers repeated the number of times of the other number یک عمل ریاضی که دو عدد را می گیرید و نتیجه اش برابر می شود با حاصلِ جمع ستونِ یکی از اعداد که به تعداد دفعات عدد دیگر تکرار می شود
Multiplication در جمله
- Students are learning multiplication and division. دانش آموزان در حال یادگیری ضرب و تقسیم هستند
- A disease causing uncontrolled multiplication of cells بیماری ای که باعث تکثیر بی رویه سلول ها می شود
- An uncontrolled multiplication of cells تکثیر بی رویه سلول ها
- Salah ’s staff have started wrapping each individual mango on the tree in paper —torn from fashion magazines, English homework, multiplication tables, and receipts کارگرانِ صلاح شروع به پیچیدن انبه های روی درخت در کاغذی که از مجلات مد، تکالیف انگلیسی، جدول ضرب و رسید جدا و کَنده شده بودند، کردند
- Rojelio Torres suddenly became serious about learning his multiplication and division. روجلیو تورس یکهو در مورد یادگیری ضرب و تقسیم جدی شد و تمام تلاشش را به کار برد
- Don ‘t forget the handy multiplication tables that can be found within! هرگز جدول ضرب های مفیدی که می توان در آن ها پیدا کرد را فراموش نکنید
- The beta program teaches third-grade math to iPhone and iPad users, starting with multiplication. برنامه و نرم افزار بتا ریاضیات کلاس سوم را به کاربران آیفون و آیپد آموزش می دهد که اتفاقا با ضرب هم شروع می شود
- The multiplication of 8 and 3 is the same as the sum of 8+8+8. حاصلِ ضربِ دو عدد 8 و 3 مثل جمع سه تا 8 است
مترادفهای Multiplication
- Increase افزایش
- Accumulation تجمع
- Accumulating تلنبار
- Addition افزایش
- Proliferation تکثیر
- Mushrooming رشد سریع
- Growth ترقی / رشد
- Doubling دو برابر سازی