Verb چیست؟

Verb یا فعل در انگلیسی کلمه ایست که به همراه فاعل (subject) به کار می رود تا بگوید که فاعل جمله ما چه عملی انجام می دهد، چه حالتی دارد و یا با یک چیز دیگر چه نسبتی دارد. از فعل در انگلیسی برای نشان دادن نقش predicate یا همان گزاره (همه جمله بجز فاعل) استفاده می شود. درست مثل زبان فارسی، در انگلیسی هم برای تکمیل جمله حتما به یک فعل نیاز داریم. فاعل یا همان subject به ما می گوید چه کسی یا چه چیزی کاری را انجام داده اما فعل یا Verb نشان می دهد که چه کاری انجام شده است.

مثال:

  • Dogs (subject) bark (predicate, verb)  سگها (فاعل) پارس می کنند (گزاره، فعل)

در زبان انگلیسی 3 نوع فعل وجود دارد: افعالی که به کارهای فیزیکی اشاره می کنند (Physical action)، افعالی که به کارهای ذهنی اشاره می کنند (Mental action) و افعالی که به حالات وجودی اشاره دارند (State of being). کارهای فیزیکی یعنی همان کارهایی که جسم ما یا اشیاء انجام می دهند. کارهای ذهنی به اعمال مغزی گفته می شوند و حالات وجودی هم همان ویژگیهایی هستند که یک فرد یا شئ دارد.

به مثالهای زیر توجه کنید:

  • Physical action: jump, run, cry, eat, swim, climb, play, read   اعمال فیزیکی: پریدن، دویدن، گریه کردن، شنا کردن، بازی کردن، خواندن
  • Mental action: think, consider, believe, hope, doubt, wonder   اعمال ذهنی: فکر کردن، توجه کردن، باور کردن، امیدوار بودن، شک کردن، تعجب کردن
  • State of being: be, exist, become, have, continue   حالات وجودی: بودن، وجود داشتن، تبدیل شدن، داشتن، ادامه دادن

لیست افعال

جدول زیر تعدادی از افعال مختلف و پر کاربرد در زبان انگلیسی به همراه معنی آنها را نشان می دهد:

ظاهر شدن Appear
پریدن Bounce
گرفتن Catch
داشتن، خوردن Have
بستن، محکم کردن Fasten
گرفتن Grab
رفتن Go
راه رفتن Walk
تصور کردن Imagine
ساختن Make
لگد زدن Kick
باز کردن Open
رانندگی کردن Ride
آواز خواندن Sing
نگران شدن Worry
بزرگنمایی کردن Zoom
فریاد زدن Yell

مثالهایی از کاربرد فعل در جمله

جملات زیر نشان می دهند که در انگلیسی چطور از فعل و فاعل استفاده می کنیم. رنگ سبز نشان دهنده فاعل (subject) و رنگ قرمز نشان دهنده فعل (verb) است:

  • Birds fly.   پرنده ها پرواز می کنند
  • I think the movie starts at eight.   من فکر می کنم فیلم ساعت هشت شروع می شود
  • My sister is a psychiatrist.   خواهرم روانپزشک است
  • The milk turned sour because he left it out overnight.   شیر ترش شد چون او شب آن را بیرون گذاشت
  • They washed, dryed, and ironed the clothes.   آنها لباس ها را شستند، خشک کردند و اتو زدند