Adverb چیست؟

Adverb یا قید در انگلیسی کلمه ایست که اطلاعات بیشتری درباره فعل، صفت، بند یا قید دیگری در جمله به ما می دهد. درست مثل صفتها (adjectives)، قید هم یک کلمه در جمله را توصیف می کند و درباره اش توضیح می دهد. مثلا به این جمله توجه کنید: Jack ran (جک دوید). حالا اگر بگوییم Jack ran quickly (جک به سرعت دوید) یعنی از قید quickly برای توضیح بیشتر درباره چطور دویدن جک استفاده کرده ایم. جک چطور دوید؟ به سرعت! پس quickly همان قیدیست که دویدن جک را توصیف می کند.

در زبان انگلیسی قیدها به چند دسته تقسیم می شوند که عبارتند از:

  • قید ربط (Conjunctive adverbs): قید ربط کلمه ایست که به عنوان حرف ربط دو جمله یا بند را به هم وصل می کند. برخی از قیود ربط انگلیسی شامل این کلمات می شوند: however (اما، هر چند)، therefore (بنابراین)، meanwhile (در این مدت، در این زمان)، thus (بنابراین) و consequently (در نتیجه).
  • قید تکرار (Adverbs of frequency): قیدهای تکرار به ما می گویند یک کار یا یک حالت هر چند وقت یکبار اتفاق می افتد. از جمله قیود تکرار می توان به frequently (اغلب)، never (هرگز)، always (همیشه)، sometimes (گاهی اوقات) اشاره کرد.
  • قید زمان (Adverbs of time): این نوع قید به زمان اتفاق افتادن اشاره می کنند. برخی از قیدهای زمان عبارتند از: now (حالا)، دیروز (yesterday)، soon (به زودی)، eventually (در نهایت) و yet (هنوز).
  • قید حالت (Adverbs of manner): قیدهای حالت به ما می گویند که یک عمل یا حالت چطور بوده است. قیدهایی مثل weakly (ضعیف)، skillfully (ماهرانه)، amazingly (شگفت انگیز)، slowly (به آهستگی)، surprisingly (شگفت آور) اشاره کرد.
  • قید مقدار (Adverbs of degree): قید مقدار شدت یا کیفیت چیزی را توصیف می کند. نمونه هایی از این نوع قید شامل very (زیاد)، really (واقعا)، extremely (بسیار)، somewhat (تا حدودی)، less (کمتر) و most (بیشتر، بیشترین) می شود.
  • قید مکان (Adverbs of place): قید مکان به جایی که چیزی اتفاق افتاده اشاره می کند. قیدهایی مثل here (اینجا)، there (آنجا)، nowhere (هیچ جا)، under (زیر)، up (بالا)، left (چپ) و right (راست) نمونه هایی از قید مکان هستند.

لیست قیدها

جدول زیر نمونه هایی از قیدهای مختلف که ما در زبان انگلیسی استفاده می کنیم را به همراه معنیشان نشان می دهد:

عذرخواهانه apologetically
بدجور badly
در حال خزیدن creepily
پایین down
همه جا Everywhere
جلو Forward
به وفور Greatly
با گرسنگی hungrily
داخل in
با خوشحالی joyously
با تنبلی lazily
بیشتر more
با بی نیازی، بدون اینکه احتیاج به چیزی باشد needlessly
بیشتر over
کاملا perfectly
بی سر و صدا، به آرامی quietly
واقعا really
جدی seriously
آنجا there
زیرزمینی underground
خیلی very
جایی که where
سالانه yearly
با شور و شوق zestily

مثالهایی از کاربرد قید در جمله

جملات زیر مثال هایی از نحوه استفاده از قید را به شما نشان می دهند:

  • She sadly walked away.  او با ناراحتی از آنجا دور شد
  • Thankfully, we got there early.  خوشبختانه زود به آنجا رسیدیم
  • He was really tired yesterday.  او دیروز واقعا خسته بود
  • When I harshly grabbed the very old door, the handle fell off.  وقتی دستگیره در خیلی قدیمی را محکم گرفتم، دستگیره از جایش کنده شد
  • I’d never eaten a durian before because I’d heard it smells bad. Nevertheless, I tried eating the really stinky fruit anyway.  قبلا هیچ وقت دوریان نخورده بودم، چون شنیده بودم بوی بدی دارد. به این وجود به هر صورتی که بود سعی کردم این میوه واقعا بدبو را بخورم