در مطلب امروز راحت ترین روش برای مقایسه در انگلیسی را به شما آموزش می دهیم. با گفتگوی ملل همراه باشید.

مقایسه به انگلیسی میشه comparison (کِمپِریسِن) و مقایسه کردن میشه compare (کِمپِر) و در مقایسه با میشه in comparison with یا Compared with.

در انگلیسی سه معادل رایج برای مقایسه وجود دارد. معادل analogy (هم به معنی مقایسه هم تشابه)، معادل collation (که بیشتر برای مقایسه های آماری و ریاضی به کار می رود) و کلمه Comparison که رایج ترین است و در این مطلب به شما یاد می دهیم ینی در واقع در این مطلب، مقایسه و روشهای مقایسه کردن در زبان انگلیسی را با مثال و به زبان ساده توضیح می دهیم.

3 تعریف کلمه Comparison (مقایسه)

1- The process of comparing two or more people or things   عمل مقایسه دو یا چند فرد یا چیز

اسم Comparison با حروف اضافه زیادی همراه می شود که هر کدام معنای متفاوتی دارد:

  • Comparison with   مقایسه با

Comparison with his previous movies shows how

مقایسه با فیلم های قبلی او نشان می دهد که لی به عنوان کارگردان تا چه قدر پیشرفت کرده است.

  • In comparison (with/to something)    در مقایسه (با چیزی) / نسبت به

In comparison to other recent video games, this one isn’t very exciting.    در مقایسه با دیگر بازی‌ های ویدیویی اخیر، این یکی خیلی هیجان ‌انگیز نیست

He was a loud friendly man. In comparison, his brother was rather shy.  او مرد خوش صدایی بود. برادرش به نسبت (در مقایسه با او) کمی خجالتی بود

  • By comparison (with something)   در مقایسه ( با چیزی )

By comparison with other European countries, car prices in the UK are very high.  در مقایسه با سایر کشور های اروپایی، قیمت خودرو در بریتانیا بسیار بالا است

After months of living in a tropical climate, Spain seemed cool by comparison  بعد از ماه ها زندگی در یک آب و هوای گرمسیری، اسپانیا در مقایسه با آن سرد به نظر می رسید

  • For comparison (with something)  برای مقایسه ( با چیزی)

These figures are provided for comparison with the results of previous studies.  این ارقام برای مقایسه با نتایج مطالعات قبلی ارائه شده است

He showed us the original text for comparison.  او متن اصلی را برای مقایسه به ما نشان داد

  • On comparison  در مقایسه با / به نسبت (= بعد از این که دو چیز را با هم مقایسه کردید تا ببینید شبیه یا متفاوت هستند)

On comparison, the Renault was the more reliable of the two cars.  رنو به نسبت قابل اعتماد تر از این دو خودرو بود

2- A statement or examination of how similar or different two people or things are   توضیح یا بررسی شباهت یا متفاوت بودن دو فرد یا چیز

  • Comparison of   مقایسه

A comparison of pollution levels in Chicago and Detroit  مقایسه سطوح آلودگی در شیکاگو و دیترویت

  • Comparison between  مقایسه بین

The article makes a comparison between the two poems.  این مقاله ؛ مقایسه ای بین این دو شعر انجام می دهد

3- A statement that someone or something is like someone or something else   توضیحی مبنی بر این که کسی یا چیزی شبیه کسی یا چیز دیگر است

  • (make / draw) a comparison between somebody/something مقایسه دو کس یا چیز با هم

The writer draws comparisons between the two presidents. نویسنده به مقایسه دو رئیس جمهور پرداخته است

You can’t make a comparison between American and Japanese schools, they’re too different.  شما نمی توانید مدارس آمریکایی و ژاپنی را با هم مقایسه کنید، آن ها خیلی متفاوت از هم هستند

مثال های دیگر مقایسه در انگلیسی

  • The Warriors ‘ point guards seem more like foot soldiers in comparison.  گارد راس تیم واریرز در مقایسه بیشتر شبیه سربازان پیاده به نظر می رسند
  • Manometric studies in patients with Barrett’s oesophagus are few and the comparison with patients with gastrooesophageal reflux are less frequent.  مطالعات مانومتریک در بیماران مبتلا به مری بارت اندک است و در مقایسه با بیماران مبتلا به ریفلاکس معده به مری کم تر انجام می شود
  • Between treatment comparisons were made using signed rank tests    مقایسه بین دو درمان با استفاده از تست های رتبه علامت دار انجام شد